رهی معیری

رهی معیّری، محمدحسن بیوک، فرزند محمدحسن مؤید خلوت (١٢٨٨-١٣٤٧ ق) موسیقی‌‌دان و شاعر، متخلص به «رهی» نوۀ معیرالممالک (نظام‌الدوله) از غزلسرایان معاصر ایران در تهران به دنیا آمد و در اشعار فکاهی و انتقادی نام مستعار «زاغچه»، «شاه پریون»، «گوشه‌گیر» و «حق‌گو» را به کار می‌برد. معیرالممالک نظام‌الدوله پدربزرگش در دورۀ ناصرالدین‌شاه وزارت خزانه را بر عهده داشـت و نیاکان وی از روزگار سـلطنت نادرشاه تا پایان دوران قاجار همواره مصدر خدمات مهم و از رجال بزرگ عصر خویش بوده‌اند. ذوق هنری و طبع لطیف نیز موروثی خاندان رهی اسـت و افراد این خانوادۀ بزرگ هنر دوسـت و ذوق سرشار داشتند. میرزاعباس فروغی بسـطامی غزلسرای مشهور دورۀ ناصری نیز از این خاندان اسـت. رهی پس از فراغت از تحصیل و مطالعه در فنون ادب وارد خدمت دولت شـد، اما در دوران خدمت نیز همواره به مطالعۀ آثار منظوم اسـتادان سـخن فارسی و تتبع اشعار ‌آنها پرداخت و از راه ممارسـت و تتبع دائمی توشـۀ فراوان اندوخت و بر قوت طبع و قدرت خویش در سـخن‌سـرایی افزود و در بیشتر محافل هنری و انجمن‌های ادبی عضو شد و به ادب و هنر ایران خدمتی سزاوار انجام داد. رهی از کودکی به شعر، موسیقی و نقاشی علاقه و دلبستگی فراوان داشت و در این هنر بهره‌ای بسزا یافت، ١٧ سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود. در آغاز شاعری، در «انجمن ادبی حکیم نظامی» که به ریاست وحید دستگردی تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد و از اعضای مؤثر و فعال آن بود و نیز در «انجمن ادبی فرهنگستان» از اعضای مؤسس و برجستۀ آن به‌شمار می‌رفت. وی هم‌چنین در «انجمن موسیقی ایران» عضویت داشت. اشعارش در بیشتر روزنامه‌ها و نشریات ادبی منتشر می‌شد و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامۀ باباشمل و مجلۀ تهران مصور چاپ می‌شد. رهی با موسیقی و نقاشی نیز آشنایی داشت و در سال‌های آخر عمر در برنامۀ «گل‌های رنگارنگ رادیو» در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و مدتی آن برنامه را سرپرستی می‌کرد. رهی در طول حیاتش سفرهایی به خارج از ایران داشت که از میان آنها می‌توان به سفر به ترکیه در ۱۳۳۶ش، سفر روسیه در ۱۳۳۷ ش، سفر به ایتالیا و فرانسه در ۱۳۳۸ ش و دو سفر به افغانستان، یک بار در ۱۳۴۱ ش برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال درگذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگری در ۱۳۴۵ ش و نیز عزیمت به انگلستان در ۱۳۴۶ ش برای عمل جراحی ـ آخرین سفر معیری ـ اشاره کرد. رهی معیری در تهران طی یک بیماری که تاب و توان از وی گرفته بود، در سن ٦٠ سالگی درگذشت و در مقبرۀ ظهیرالدوله شمیران به خاک سپرده شد. رهی بی‌تردید یکی از چند چهرۀ ممتاز غزلسرایی معاصر است. سخن او تحت‌تأثیر شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی، صائب، مسعود سعد و نظامی است، اما دلبستگی و توجه بیشترش به زبان سعدی است. این عشق و شیفتگی به سعدی، سخنش را رنگ و بوی شیوۀ استاد داده، به‌گونه‌ای که همان سادگی و روانی و طراوت غزلیات سعدی را از بیشتر غزلیاتش می‌توان دریافت. گاهی، تخیلات دقیق و اندیشه‌های لطیفش شبیه شعر صائب، کلیم، حزین و دیگر شاعران شیوۀ اصفهانی است و گاهی زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوۀ عراقی سخن می‌گوید. رنگ عاشقانۀ غزل رهی، با زبان و مضامین لطیف، عامل اصلی اهمیت کار اوست. از اشعار معروفش «خزان عشق»، «نوای نی»، «دارم شب و روز»، «شب جدایی»، «یار رمیده»، «یاد ایام»، «بهار»، «کاروان»، «مرغ حق»، «خزان عشق» به عبارتی همان تصنیف مشهور «شد خزان گلشن آشنایی» که بدیع‌زاده آن‌را در دستگاه همایون اجرا کرده، دارای اهمیت‌اند. یکی از خصوصیات رهی، دقت و وسواسش در شعر بود و غزلی را که می‌سرود، ده‌ها بار در آن تجدید نظر می‌کرد و کلمات و جملات آن را تغییر می‌داد تا زمانی‌که مورد پسندش واقع می‌شد، آن را منتشر می‌کرد. نه تنها نویسـندگان تذکره‌های معاصر آثار بسـیاری از رهی نقل کرده و طبع لطیف و قریحۀ تابناکش را سـتوده‌اند، بلکه در کشورهای دیگر نیز هرگاه رسـاله‌ای و کتابی برای معرفی شـعر امروز فارسی انتشار یافته، همواره در آن از رهی به عنوان یکی از شـاعران نامدار و هنرمندان برجسـته نام برده شده و قسـمتی از اشعارش را ترجمه کرده‌اند. رهی شـاعری آزاده و بلند نظر اسـت که لطافت طبع و ظرافت خلق و صفای باطن و آراسـتگی ظاهر را یک‌جا جمع کرده و قناعت و مناعت را پیشـۀ خود سـاخته اسـت. وی متجاوز از ٣٠٠٠٠ بیت شعر دارد که فقط ٢٠٠٠ بیت آن در مجموعۀ سایۀ عمر چاپ شده است. از دیگر آثارش می‌توان آزاده که مجموعه ترانه‌های اوست، گل‌های جاویدان شامل شرح حال و انتخاب بهترین نمونۀ شعر شاعران قدیم را نام برد.

اثرآفرینان (۳ /١٤٤)؛ سخنوران نامی معاصر ایران (۳ /١٦١٦-١٦٢٢)؛ مردان موسیقی (۳ /٥٣٣-٥٣٥).