آغاباجی قراباغی

آغاباجی قراباغی، آغابیگم، فرزند ابراهیم‌خان جوانشیر (وف ١٢٤٨ق) وی نوادۀ پناه‌علی بیک ساروجلوی جوانشیر، شاعر، ملقب به «آغاباجی» و همسر فتحعلی‌‌شاه قاجار بود. پدر بزرگش از سرداران برگزیدۀ‌ نادرشاه افشار بود که قرب جوارش باعث شد تا دیگر سرداران شاه نگران حضورش باشند و در نتیجه نظر شاه را نسبت به وی تغییر دادند. پناه‌خان با آگاه شدن از تغییر وضعیتش در ١١٥٠ ق در حالی که فرزند پانزده ساله‌اش ابراهیم خلیل‌خان در خراسان بود، به قراباغ گریخت و تلاش نادرشاه برای دستگیری وی نتیجه‌ای نداشت. ابراهیم خلیل‌خان نیز بعد از چندی به پدرش پیوست و در ١١٧٤ق از سوی کریم‌خان زند فرمان خانی و حکومت قراباغ به او داده شد. آغامحمدخان قاجار به حکومت زندیه پایان داد و برای تثبیت قدرتش خوانین و امرای آذربایجان را به تهران فرا خواند، اما ابراهیم خلیل‌خان که دارای اقتدار در منطقه بود، هر بار از پذیرش دعوت خان قاجار سرباز می‌زد. آغامحمدخان که با این سرکشی مواجه شد، در ١٢٠۹ ق تصمیم به سرکوب حاکم قراباغ و دیگر حکام متمرد قفقاز گرفت. مقابلۀ ‌او با ابراهیم خلیل‌خان جوانشیر در نهایت منجر به صلح شد، اما این صلح ناپایدار بود و پیوستن خان‌های قفقاز به روسیه بار دیگر او را مجبور به لشکرکشی به قفقاز کرد و باز هم به مصاف ابراهیم خلیل‌خان رفت. این بار نتیجۀ ‌جنگ تسخیر قلعۀ شوشی (شیشه) و فرار ابراهیم خلیل‌خان جوانشیر از مقرش بود. آغامحمدخان چندان فرصتی برای ادامۀ نبرد با دیگر خان‌های منطقه را نیافت و پنج روز از اقامتش در قلعۀ شوشی نگذشته بود که به دست خدمتکاران خود به قتل رسید و با مرگش سپاهیانش از شوشی گریختند. ابراهیم خلیل‌خان به مقر خود بازگشت و دستور داد تا نعش شاه قاجار را با احترام و به صورت امانت دفن کردند. چندی از بر تخت نشستن فتحعلی‌شاه نگذشته بود که حسین قلیخان عزالدین لوی قاجار از سوی شاه مأمور بازگرداندن جنازۀ آغامحمدخان شد و ابراهیم خلیل‌خان جوانشیر نیز برای آشتی با دربار با تشریفات خاص جنازه را به تهران بازگرداند. فتحعلی‌شاه به پاس این اقدام ابراهیم خلیل‌خان جوانشیر برای او خلعت و شمشیر و فرمان حکومت قراباغ را فرستاد، در مقابل خان قراباغ نیز برای اثبات وفاداری خود در ١٢١٣ ق آغابیگم «فرزند دلبند خود را» برای همسری شاه به ایران فرستاد. آغابیگم با جلال و شکوه بسیار به ایران وارد شد، با توجه به آنکه فتحعلی‌شاه در این زمان چهار زن عقدی داشت، آغابیگم به عقد غیر دایم او درآمد و چندی پس از مرگ آسیه خانم قاجار، یکی از همسران عقدی‌اش، آغابیگم که در دربار شاه به آغاباجی ملقب شده بود، به عقد دایم او درآمد. گرچه این ازدواج فقط شکل صوری داشت و دختر ابراهیم خلیل‌خان جوانشیر به طور اسمی همسر فتحعلی‌شاه بود؛ اما این ارتباط مانع از آن نبود که او اعتبار خاص خود را از دست بدهد، آغاباجی هر گاه که وارد اتاق می‌شد، دیگر همسران شاه از کنار شاه برمی‌خاستند و جای خود را به وی می‌دادند. در سال ١٢٢٦ ق سفیر انگلیس سرگور اوزلی به ایران مأمور شد، اما همسرش نیز مأمور بود تا با ملکۀ ایران دیدار کند. آغاباجی «بانوی بانوان شاه» یا «بانوی حرم» و «ملکۀ ایران» با «تاج و جیقۀ مجوهر» مأمور پذیرایی از همسر سفیر شد. در این ملاقات همسر سفیر عنبرچه‌ای گرانبها از سوی ملکه انگلیس به همسر شاه اهدا کرد. علاوه بر این به فرمان شاه از سوی آغاباجی با عنوان ملکۀ ایران مکتوباتی برای هم‌طرازان او ارسال می‌شد و این مناسبات دو طرفه بود. آغاباجی چندان تمایلی به هم‌جواری با دیگر همسران شاه و اهالی حرم نداشت و به همین منظور در قصری که شاه در امام‌زاده قاسم برای ییلاق خود بنا کرده بود، اقامت کرد و فتحعلی‌شاه نیز عایدات شهر قم را به وی واگذار کرد. آغاباجی پس از چندی به همراه فرزند خواندگان خود به قم رفت و در این شهر ماندگار شد. شاه نیز برای ملاقات با وی به قم می‌رفت. او در دورۀ اقامتش در قم مسجد، مدرسه و حمام دایر کرد. آغاباجی که صاحب فرزندی از شاه نبود، از سوی همسر مأمور تربیت دو تن از فرزندان وی به‌نام کاووس میرزا و مرصع خانم شد. بعدها این دو با خواهرزاده و برادرزاده‌اش وصلت کردند و آغاباجی این‌گونه صاحب داماد و عروسی در دربار بزرگ فتحعلی‌شاه شد. در سال ١٢٤٨ ق در قم درگذشت و در همان شهر دفن شد. آغاباجی از سواد بهره‌مند بود و شعر می‌سرود، تخلص او «طوطی» بود.

اثرآفرینان (١/٣۹-٤٠).