ادیب نیشابوری

ادیب نیشابوری، شیخ عبدالجواد، فرزند ملاعباس (۱۲۸۱- ۱۳۴۴ ق) مدرس، ادیب و شاعر نامدار دورۀ مشروطیت که در بسیاری از علوم از سرآمدان عصر خویش بود. وی متخلص به «ادیب» در روستای بجن گرد (بیژن گرد) از بلوک درب قاضی از توابع نیشابور به دنیا آمد. ولادتش را در ۱۲۸۴ ق یا ۱۲۸۰ ق نیز نوشته‌اند، اما به گفتۀ خودش تاریخ تولدش ۱۲۸۱ ق بوده است. پدر عبدالجواد کشاورزی تنگدست بود و او در ۴ سالگی بر اثر بیماری آبله بینایی چشم راست و قسمتی از چشم چپش را از دست داد، از این‌رو پدرش او را به مکتب نمی‌فرستاد، اما به سبب نیرومندی و شوق وافری که به کسب علم داشت؛ در اندک زمان، خواندن و نوشتن آموخت و سایر علوم صرف و نحو و معانی و بیان و بدیع را تا ۱۶ سالگی در همان شهر آموخت. سپس برای ادامۀ تحصیل در ۱۲۹۷ ق به مشهد رفت و در مدرسۀ خیرات‌خان، مدرسۀ فاضل‌خان و نواب سکونت اختیار کرد و علوم متداوله را فرا گرفت و با وجود ضعف چشم وقتش را بیشتر به مطالعۀ کتاب‌های ادبی عرب، چون معلقات سبعه و مقامات حریری صرف کرد و حافظه‌اش به حدی قوی بود که در هر موضوع هزاران شعر فارسی و عربی می‌خواند. ادیب در علوم عقلی و نقلی چون فلسفه، نجوم، ریاضیات، طب، موسیقی نظری، فقه، اصول، رجال و تاریخ دستی داشت. شیوۀ تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازۀ بحث و پرسش نداشت. وی بر آن بود که با این روش درس را به گونه‌ای تقریر می‌کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین‌ترین سطح استعداد، بر جای نمی‌ماند. در ضمن به تدریس علوم ادبی و عربی پرداخت و شاگردانی تربیت کرد که بعدها در ردیف فضلا و ادیبان عصر به‌شمار آمدند. ادیب پس از احاطه بر ادبیات و شعر عرب، به مدت ۴۳ سال در مشهد به تدریس پرداخت. از شاگردان برجسته‌اش بدیع‌الزمان فروزانفر بود. وی علاوه بر فنون ادبی از علوم ریاضی، نجوم،  فقه و اصول نیز بهره داشت. ادیب با آنکه تنگدست بود، همگان از مناعت طبع و عزت نفس او یاد کرده‌اند. وی به مستمری سالانۀ مدرسۀ نواب و عایدی اندکی که از ملک ارثی به او می‌رسید، بسنده می‌کرد و دعوت صاحب‌منصبان را نمی‌پذیرفت و به مدح کسی نمی‌پرداخت. قصیده‌اش در ستایش مظفرالدین‌شاه نیز به سبب افتتاح مجلس شورای‌ملی بود. ادیب هنگام تحصیل در نیشابور با دیوان قاآنی آشنا شد. در شعر ابتدا پیرو قاآنی بود و سپس شیوۀ خراسانی را برگزید. وی پس از ورود به مشهد و دیدار با صیدعلی درگزی و به اشارت وی به سبک خراسانی روی آورد و با آثار شاعرانی چون فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری، عسجدی، مسعود سعد سلمان آشنا شد و در نظرش دیگر اشعار قاآنی سست می‌نمود. پیوند و ارادت ادیب به صیدعلیخان تا قتل او در ۱۳۳۰ ق پایدار بود و این دو به استقبال یکدیگر اشعاری سرودند. او به دو زبان عربی و فارسی شعر می‌گفت. در حکمت قدیم و تصوف نیز دست داشت و به حبیب خراسانی، عارف عالی‌قدر ارادت می‌ورزید و اشعار صفای اصفهانی شاعر شوریده حال و منزوی را بسیار می‌پسندید و از او سخت متأثر بود، علاوه بر پیروی از سبک خراسانی، به شیوۀ دو شاعر مزبور نیز شعر می‌سرود. ادیب تا آخر عمر مجرد زیست و همسر اختیار نکرد و هر چند بر اثر آبله چشم راست و از کثرت مطالعه سه چهارم بینایی چشم چپ را هم از دست داده بود و با زحمت زیاد مطالعه می‌نمود، نه یک روز از تدریس و نه یک شب از مطالعۀ درسی بازماند و همه روزه و همه ساله تدریس می‌کرد. از کسانی که ادیب تا پایان عمر با ‌آنها معاشرت داشت، ایرج‌میرزا بود. ادیب با آنکه با ایرج اختلاف داشت، شعرش را می‌ستود. ایرج‌میرزا نیز به ادیب ارادت تمام داشت و از او بهره‌ها می‌برد و در عارف‌نامۀ خود، او را بزرگ داشته و از ادیب پیشاوری برتر دانسته است. ادیب دو ماه و اندی پس از مرگ ایرج درگذشت و در یکی از رواق‌های حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شد. سروده‌های ادیب را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: ۱. اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سروده که بعدها خود ‌آنها را نمی‌پسندید؛ ۲. اشعاری که به تشویق صیدعلی‌خان پس از آشنایی با شاعران سبک خراسانی سرود. این اشعار به سبب برخورداری از واژگانی غنی بسیار استادانه است؛ ۳. اشعار عرفانی و صوفیانه‌ای که به سبک صفای اصفهانی سروده و خود نوع اخیر را بیشتر می‌پسندیده است. ادیب در اشعار صوفیانۀ خود توانست مضامین عرفانی ابن‌عربی و اصطلاحات وحدت وجودی چون فیض اقدس، کمون ذات، واهب الصور و ... را در قالب اوزان خوش آهنگ بیان کند و زبان عرفان و تصوف را با سبک خراسانی به خوبی درآمیزد. افزون بر این، شطحیات زیبایی نیز در قالب این گونه اشعار گنجانده است. ادیب نیمۀ دوم زندگی‌اش را در دورۀ مشروطیت سپری کرد، با این حال شعر او کمتر رنگ شعر مشروطه را به خود گرفت. ادیب به سبب معاشرت با برخی شاعران این دوره مانند ایرج‌میرزا، بی‌تردید با انواع شعر زمان خود آشنایی داشت، اما همواره به سنت‌های کهن شعر فارسی پای‌بند بود و می‌توان او را از پشتیبانان بازگشت ادبی و احیای شعر پیشینیان برشمرد. ادیب در حوزۀ معانی و صور خیال و کاربرد صنایع ادبی و آرایش‌های لفظی نوآوری نداشت. وی چنان شیفتۀ شاعران دورۀ سامانی و غزنوی بود که از کاربرد ترکستانی و یادکردن از شهرهای ماوراءالنهر که هرگز ‌آنها را ندیده بود، ابایی نداشت و این شیوه، انتقاد برخی از شاگردان او مثل ملک‌الشعراء بهار را برانگیخته بود. امتیاز شعر ادیب در موسیقیِ آن است. تنوع اوزان و قوافی و استفاده از اوزان سریع و نشاط‌آور و گاه مهجور، تناسب واژگان و بهره‌گیری از قوافی میانی به شعرش آهنگی پُر نشاط و دلنشین بخشیده است. از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است، بخشی از ابتدای شرح معلقات سبعه، چند بخش در تلخیص شرح خطیب تبریزی بر حماسۀ ابوتمام و رساله‌ای در جمع مابین عروض فارسی و عربی از آثار او به‌شمار می‌رود. برخی از تقریراتش مانند تاریخچۀ گرگان نخستین بار در نشریۀ دبستان و نیز نکته‌هایی دربارۀ شعر و شاعری در دانشوران خراسان به چاپ رسیده است. دیوان کاملی از اشعار او در دست نیست. شاگردش اشراق، دیوان استاد را بالغ بر ۶۰۰۰ بیت از اشعار پارسی گرد آورد که مفقود است. طبسی جز اشعار پراکنده از ۳۰۰۰ بیت شعر ادیب یاد کرده که هیچ‌گاه به چاپ نرسید. عباس زرین قلم خراسانی بخشی از اشعار ادیب را با عنوان لآلی مکنون در ۱۳۳۳ ش در مشهد منتشر کرد که ۱۰۰۰ بیت از اشعار پارسی ادیب را در بردارد و از اشعار عربی تنها دو بیت در پایان این مجموعه آمده است. مرزآبادی در رسالۀ تصحیح اشعار لآلی مکنون ۶۱ بیت فارسی و ۹ بیت عربی بر آن افزوده است. آخرین تصحیح انتقادی از دیوان همراه زندگی‌نامۀ ادیب به کوشش جلالی پندری به چاپ رسیده است. مؤلف با کاوش فراوان در مآخذ توانسته، ابیات دیوان را به ۱۱۸۹ برساند.

اثرآفرینان (۱ /۲۲۲-۲۲۳)؛ دایرة‌المعارف فارسی (۱ /۷۸)؛ سخنوران نامی معاصر ایران (۱ /۲۱۸-۲۲۳)؛ صد سال شعر خراسان (۶۹-۶۰).