آصفی

آصفی، خواجه آصفی فرزند خواجه نعیم‌الدین نعمت‌الله خواجه علاءالدین قهستانی که او را «آصف» و گاهی «کمال‌الدین» و «مقیم‌الدین» نیز خوانده‌اند، از معاریف عهد پادشاهان تیموری بود. خواجه علاءالدین علی، خازن و مشرف خزانة تیمور بود و پسرش نعیم‌الدین نعمت‌الله از عهد شاهرخ تا عهد سلطان ابوسعید تیموری (۸۵۵-۸۷۳ ق) در مقامات دیوانی شاغل درجات بلند و از آن جمله مدتی وزیر ابوسعید و سپس هم در عهد او چندی وزیر استرآباد بود تا در ۸۷۲ ق در راه میان استرآباد و عراق درگذشت. آصفی در سال ۸۵۳ ق در هرات به دنیا آمد و در همان شهر فنون ادب را آموخت و در شعر پارسی از استادش نورالدین عبدالرحمان جامی بهره‌ها اندوخت تا جایی که محل عنایت و اعتقاد جامی در سخنوری گشت و هم در هرات در ظل عنایت سلطان حسین بایقرا و در خدمت امیر علیشیر نوایی و سلطان بدیع‌الزمان میرزا بسر می‌برد و به این شاهزاده از همه بیش‌تر اختصاص و با وی الفت داشت و زادگاه خود را حتی بعد از غلبة عبدالله‌خان ازبک بر آن شهر و در گیرودار انقلاباتی که بعد از ۹۱۲ ق در آن دیار رخ داده بود، رها نکرد تا به سال ۹۲۳ در ۷۲ سالگی درگذشت و در گازرگاه هرات به خاک سپرده شد. وفاتش را به سال‌‌های مختلف از ۹۲۰ تا ۹۲۸ ق نوشته‌اند، اما ۹۲۳ ق نیز نوشته شده است. از آصفی دیوان‌ غزلیات او در دست است؛ غزلیاتش همگی منتخب و یکدست و زیبا، از اختصاصات غزلیاتش آراستگی آن‌ها با الفاظ منتخب و نیز توجه خاص شاعر است به ایراد مضامین و نکته‌های باریک متعدد در آن‌ها به نحوی که باید سبکش را در سخن، قدمی قاطع در ظهور سبک مشهور به «هندی» دانست و عجیب آن است که همة اختصاصات سبک مذکور با آن‌که هنوز دورة رواج قطعی آن نبود، در اشعارش لفظی و معنوی دیده می‌شود و البته نباید منکر مهارت و توانایی‌اش در ایراد آن همه مضامین دقیق و بازی‌های دل‌انگیزی شد که او با الفاظ می‌کند و به سبب داشتن همین شیوة خاص است که معاصرانش، او را به داشتن سخنان خیال‌پرور و ایهام‌اندیش ستوده و به صفای ذهن سلیم و ذکای طبع مستقیم از سایر شاعران روزگار و فضلا  امتیاز برتر دانسته‌اند. زیاده‌روی در همین خیال‌پردازی و ایهام‌اندیشی شعرش را غالباً از عشق خالی داشته است، آصفی خود به دقت سخن و باریکی خیال در اشعارش آگاه بود و از این جنبه خود را هم‌طراز خسرو و حسن دهلوی می‌دانست.رباعیات آصفی که شمارة آن‌ها به ۶۳ می‌رسد، از یک باب قابل توجه است و آن این‌که وی در بیش‌تر آن‌ها کوشیده تا شیوة خیام را در تفکر به کار برد و حتی بعضی از آن‌ها استقبال از ترانه‌های خیام است، ولی به هر حال در اکثر آن‌ها همان خیال‌انگیزی غزلیاتش آشکار است. وی دارای قوه و فهمی خوب بود و چون وزیرزادة صاحب مقامی بود از موقع خانوادگی خود برای آرایش و آسایش حیات استفاده می‌کرد.

حبیب‌السیر (۴/ ۳۵۴)؛ تذکرة دولتشاه (۵۸۴)؛ بهارستان سخن (۳۸۵-۳۸۷)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۴/ ۳۶۹-۳۷۴).