حسن غزنوی

حسن غزنوی، سیّداشرف‌الدین ابومحمدحسن فرزند محمد حسینی‌غزنوی (تو ۵۵۵ یا ۵۵۷ ق) شاعری که در روستای آزاد‌وار جوین به دنیا آمد. کنیه‌اش در کتاب‌های تذکره و تاریخ به اختلاف «ابومحمد»، «ابوعلی» و نیز نام پدرش محمد، احمد و ناصر آمده است. سیّدحسن از آغاز پادشاهی بهرام‌شاه غزنوی (۵۱۲- ۵۴۷ ق) در دربار وی بوده و مورد احترام و احسان پادشاه و وزیران بوده است، اما در بیشتر تذکره‌ها آمده که وی در حملۀ بهرام‌شاه به قلمرو سیف‌الدین سوری، از شاهان دودمان شنبسانی، با او و افرادش اسیر شد و با خواندن یک رباعی در حضور شاه، از سیاست شدن رهایی یافت. وی در قصایدش بهرام‌شاه را به مناسبت جنگ‌هایی که در پایان سلطنتش با سیف‌الدین سوری داشت، مدح کرده است. سیّدحسن دو بار مورد اتهام حاسدان و بی‌مهری شاه واقع شد. یک‌بار، در جنگ بهرام‌شاه با محمد باهلیم که وی را به هواخواهی از محمد باهلیم متهم کردند و او به ناچار به نیشابور گریخت و پس از فرستادن اشعاری در اثبات بی‌گناهی خود به غزنه، سرانجام لطف‌شاه را به خود بازگرداند. بار دوم، در حملۀ سلطان به سیف‌الدین سوری بود که به اتهام دوستی با سیف‌الدین، دوباره متوجه نیشابور شد، اما این‌بار با وجود اشعاری که می‌فرستاد، بخشیده نشد و شاه اجازۀ بازگشت به غزنه را به وی نداد و به خلاف گفتۀ بیشتر تذکره‌ها، سبب خروجش از غزنه، مجالس پُر جمعیت وعظ او بعید است، بوده باشد. وی از نیشابور برای گزاردن حج، به مکه و مدینه رفت. احتمال می‌رود که به بیت‌المقدس نیز رفته باشد. سپس به بغداد رفت و پس از مدتی اندک متوجه همدان شد؛ با آنکه در آنجا مورد حمایت سلطان غیاث‌الدین مسعود، چهارمین شاه از سلجوقیان عراق (۵۲۷- ۵۴۷ ق) بود، باز دل به سوی غزنه داشت. پس از درگذشت مسعود به خراسان، به حضور سلطان سنجر رفت (پیش از هجوم طایفۀ غز در ۵۴۸ ق) و قصایدی نیز در مدح سنجر و سلیمان، فرزند محمود برادرزادۀ سنجر سرود. سیّداشرف پس از دگرگونی خراسان و حملۀ غزها و گرفتاری سنجر و فرار سلیمان‌‌شاه، سفری به خوارزم کرد. در آنجا، خوارزم‌شاه اتسز را مدح کرد. پس از اقامت کوتاه در همدان به خراسان بازگشت. وی روزگار پادشاهی سلطان محمدخان، فرزند محمدخان خواهرزادۀ سلطان سنجر را که در قسمتی از خراسان فرمان می‌راند، درک کرده و به مدحش نیز پرداخته است. سیّدحسن در فلسفه و حکمت و نیز در بیشتر فنون شعر دست داشت و در هر دو زبان فارسی و عربی ماهر بود. وی از شاعرانی چون امیر معزی، حکیم سنایی، رشید وطواط، مسعود سعد و عماد غزنوی پیروی کرده است و از شاعرانی که از سبک وی تقلید کرده‌اند، می‌توان جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی، کمال‌الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، فلکی شروانی و فخرالدین عراقی را نام برد. سبک غزل وی غنایی و قصاید مدحیۀ وی، بیشتر آمیخته به مایه‌های تعلیمی است. کلامش ساده و خالی از پیچیدگی است. دیوان اشعار حسن غزنوی در حدود ۵۰۰۰ بیت دارد. این دیوان به تصحیح سیّدمحمدتقی مدرس رضوی در تهران در ۱۳۲۸ ش به چاپ رسیده و با اینکه کامل‌ترین مجموعۀ اشعار سیّدحسن است، باز کامل نیست. قصیدۀ «افتخاریه» وی مشهور و سخن‌سنجان بسیاری آن را جواب گفته‌اند. حسن نخعی ۴۰۰ بیت از اشعار دیوان سیّدحسن را شرح کرده است.

تاریخ ادبیات در ایران (۲ /۵۸۶ -۵۹۸)؛ تاریخ گزیده (۷۲۷- ۷۲۸)؛ دانشنامۀ ادب فارسی، ادب فارسی در افغانستان (۳ /۳۳۳ -۳۳۵).