سالک

سالک اهل اصفهان بود. از اوست: جستجوی دگری داشت چو پرسیدم از او/ منفعل گشت و به من گفت تو را می‌جویم.

لغت‌نامه دهخدا (۹ /۱۳۳۴۵).

 سالک اسمش میرمحمد و اصلش از کاشان است. این رباعی از اوست: بی‌روی تو ای مردم کاشانهٔ چشم/ پُر بادهٔ حسرت است پیمانهٔ چشم// تو جای دگر گرفته‌ای خانه و من/ بهر تو سفید کرده‌ام خانهٔ چشم.

لغت‌نامه دهخدا  (۹ /۱۳۳۴۵).

 سالک مدتی در عراق و فارس بود. سرانجام به هندوستان رفت و در آنجا درگذشت. از اوست: جواب نامهٔ من غیر ناامیدی نیست/ ز دست سودن بال کبوترم پیداست// دوستان در بوستان چون عزم گل چیدن کنند/ اول از یاران دور افتاده یاد از من کنند.

لغت‌نامه دهخدا  (۹ /۱۳۳۴۵).

سالک اصفهانی، حسن، فرزند محمدعلی (تو ۱۲۸۴ ق) شاعری که در اصفهان به دنیا آمد و در تهران ساکن شد. وی به مشاغل دولتی سرگرم بود. از اوست: هر کس که شب به یاد رخش دید ماه را/ بر آسمان رساند ز دل دود آه را.

اثرآفرینان (۳ /۱۹۳).

سالک اصفهانی، شاطرحسن (۱۲۸۸-۱۳۵۶ ق) شاعری که متخلص به «سالک پیر» بود و در اصفهان به دنیا آمد. وی از اعضای «انجمن ادبی شیدا» و دارای طبع سرشاری بود. سالک در اصفهان وفات یافت.

اثرآفرینان (۳/ ۱۹۳).

سالک قزوینی، محمدابراهیم، فرزند علی (۱۲۰۱-۱۰۸۳ یا ۱۲۹۰ق) شاعری که متخلص به «سالک» و مشهور به «شاه سالک» بود. وی در قزوین به دنیا آمد. مدتی از جوانی را در سفر گذراند و باز به قزوین بازگشت و پس از چندی به اصفهان رفت و مدتی را در آنجا اقامت داشت و با میرزاجلال اسیر داماد شاه عباس صفوی معاشر بود. سالک سپس به هند رفت و معاشر کلیم کاشانی و حاجی محمدخان قدسی شد. پس از چندی به زادگاه خود بازگشت و در آنجا درگذشت. مجموع اشعار او را ولی قلی بیگ شاملو در ۵۶ سالگی شاعر ۲۰۰۰۰ بیت دانسته و خوشگو در سفینۀ خوشگو ۳۰۰۰۰ بیت تخمین زده است. نسخه‌ای از دیوان قصیده، غزل، ساقی‌نامه و رباعی او وجود دارد که ۱۰۸۰۰ بیت و نسخۀ مثنوی محیط کونین او متجاوز از ۳۰۰۰ بیت است. نسخۀ دیوان وی به تصریح کاتب در سال ۱۰۸۴ ق تحریر شده و همین نسخه به نظر شاعر رسیده و قصایدی به خط خود بر آن افزوده و اصلاحاتی کرده و ابیاتی بر غزلیاتش اضافه کرده و بنابر این تا سال مذکور در قید حیات بوده است. بزرگ‌ترین ویژگی سخن او سادگی و روانی آن است، به‌خصوص در مثنوی محیط کونین که گاه تا به شیوۀ زبان تخاطب فرود می‌آید و با این حال پُر از توصیفات عالی و ابیات منتخب است. این مثنوی را سالک به پیروی از تحفة‌العراقین خاقانی و بر همان سبک و همان وزن سروده است. محیط کونین سفرنامۀ سالک است از قزوین به تبریز و از آنجا به بغداد و به شهرهای مقدس شیعیان در عراق عرب و بازگشت به قزوین از راه همدان و سپس عزیمت از زادگاه خود به هندوستان از راه اصفهان و شیراز و وصف مشاهدات و شرح دیدارهای خود با بزرگان علم و ادب و ذکر عارفان و شاعران و نام‌آوران هر دیار ... به همین دلیل محیط کونین، جز ارزش ادبی و شعری، از جنبه‌های دیگر نیز قابل توجه و مطالعه است. سالک در قصیده‌گویی مانند بسیاری از هم‌عصرانش متوسط، ولی در مثنوی توانا بود. غزلیاتش به شیوۀ شاعران قرن دهم بیانی ساده دارد و در ‌آنها اندیشه‌های عرفانی و اخلاقی و تمثیلی زیاد است و از ساقی‌نامه‌اش که ۱۲۰۰ بیت و متضمن قسمت‌های مختلفی است، ۵۵۷ بیت در تذکرۀ پیمانه نقل شده است.

آتشکدۀ آذر (۳/ ۱۱۶۹-۱۱۷۱)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۵ /۱۲۹۳- ۱۳۰۱).

سالک کابلی، میرزامحمود (قرن سیزدهم هجری) شاعری افغانستانی از مردم بالاحصار کابل بود، از این‌رو نسبت «بالاحصاری» گرفته است. در روزگار فرمانروایی امیر دوست محمدخان (۱۲۳۴- ۱۲۸۰ ق) می‌زیست. وی قصاید فراوانی در مدح شاه شجاع درانی (۱۲۱۸- ۱۲۲۴ و ۱۲۵۵- ۱۲۵۸ ق) دوست محمدخان، سردار محمد عظیم‌خان و اکبرخان وزیر سروده است. دیوان اشعاری از قصیده، غزل، مخمس، مسدس، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، مثنوی، رباعی و مناظرات از او بر جای مانده است. تاریخ درگذشت وی به درستی معلوم نیست و برخی آن را ۱۲۱۸ ق گفته‌اند. بخشی از قصیدۀ سالک در ستایش کابل، در تذکرۀ پر طاووس آمده است.

دانشنامۀ ادب فارسی، ادب فارسی در افغانستان (۳/ ۴۹۸).

 سالک، میرزامحمدصادق فرزند آقامحمدحسین کازرونی شاعری که معروف به «مرشد» است. مردی به حسن عقیدت معروف و به پاکی فطرت موصوف بود. فرصت شیرازی در آثار عجم، در ذکر سفر خود به کازرون از سالک چنین یاد می‌کند: «جناب میرزامحمدصادق نیز از سلسلۀ مرشدین است. در حسن عقیدت بی‌بدیل و به نیکی فطرت ضرب‌المثل. در شیراز ساکن، اوقاتی به طاعت مصروف می‌دارد».

اثرآفرینان (۳ /۱۹۴)