سعدی شیرازی

سعدی شیرازی، مشرف‌الدین، شرف‌الدین، مصلح‌الدین ابومحمد، فرزند عبدالله (۶۱۰ یا ۶۱۵ -۶۹۱ ق) شاعر، عارف و نویسندۀ پارسی‌گوی که به وی لقب «استاد سخن» داده‌اند، وی در شیراز به دنیا آمد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود. سعدی هنوز طفلی بیش نبود که پدرش از دنیا رفت. در دوران کودکی با علاقۀ زیاد به مکتب می‌رفت و علوم را می‌آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقۀ فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمدخوارزم‌شاه و به‌خصوص حملۀ سلطان غیاث‌الدین، برادر جلال‌الدین خوارزم‌شاه به شیراز (۶۲۷ ق) سعدی را که هوایی جز کسب دانش در سر نداشت، بر آن داشت تا دیارش را ترک کند. سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ ق از شیراز به مدرسۀ نظامیۀ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت. غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از وی تأثیر گرفت. معلم دیگرش در بغداد ابوالفرج بن جوزی بوده است. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای متنوعی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده ‌است. سعدی پس از تحصیل در نظامیه به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد. وی در شهرهای شام به سخنرانی هم می‌پرداخت، شاعر به عراق، شام و حجاز نیز سفر کرده و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنه، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد. سعدی در حدود ۶۵۵ ق به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی (۶۲۳-۶۵۸ ق) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به ‌آنها خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶ ق) به ‌آنها کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی، شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم به در برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولی‌عهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام اوست، به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی به پاس مهربانی‌های شاه سرودن بوستان را در سال ۶۵۵ ق شروع نمود و کتاب را در ده باب به‌نام اتابک ابوبکر بن سعدبن زنگی در قالب مثنوی سرود. هنوز یک‌سال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ ق دومین اثرش گلستان را به نام ولی‌عهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نوشت. پس از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آنکه مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد. سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمین‌های دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زایران اماکن مقدس همراه می‌کرد. از پادشاهان حکایات شنیده و روزگار را با ‌آنها به مدارا می‌گذراند. سفاکی و سخاوت‌شان را نیک می‌شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می‌بخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار هم‌نشین می‌شد و خامی روزگار جوانی را به تجربۀ سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند می‌زد. سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگ‌های مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربه‌ای معنوی نیز به‌شمار می‌آمد. ره‌آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصه‌ و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان‌که هر حکایت گلستان، پنجره‌ای رو به زندگی می‌گشاید و هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه‌ای یقینی بیان می‌شود. هر حکایت پیش از آنکه وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است. شاید یکی از مهم‌ترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن ‌آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوۀ بیان هنرمندانۀ ‌آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد. آثار سعدی علاوه بر آنکه عصاره و چکیدۀ اندیشه‌ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینۀ خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است، از این‌‌رو هیچ‌وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد. سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی‌اش بوده، به خاک سپرده شده که در شمال‌شرقی شیراز، در دامنۀ کوه قهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشاست. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی پایان عمرش را در آنجا می‌گذرانده و سپس در همان‌جا به خاک سپرده شد. برای اولین بار در قرن هفتم هجری خواجه شمس‌الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخت. در سال ۹۹۸ ق به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران و اثری از آن باقی نماند تا اینکه در ۱۱۸۷ ق به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل دو طبقه بود. طبقۀ پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقۀ دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسی‌دار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، قبر سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق می‌شد که بعدها شوریده (فصیح‌الملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد. طبقۀ بالای ساختمان نیز مانند طبقۀ زیرین بود، با این تفاوت که روی اتاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اتاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازۀ دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف «انجمن آثار ملی» در سال ۱۳۳۱ ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. روبه‌روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد. از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر بر جای مانده ‌است: بوستان، کتابی ‌است منظوم در اخلاق؛ گلستان، به نثر مسجع؛ دیوان اشعار شامل غزلیات، قصاید، رباعیات، مثنویات، مفردات، ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چند قصیده و غزل عربی؛ صاحبیه، مجموعۀ چند قطعه فارسی و عربی ‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحبدیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده ‌است؛ قصاید عربی سعدی حدود ۷۰۰ بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه ‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان است؛ مراثی سعدی، قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفۀ عباسی المستعصم بالله سروده شده ‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفۀ عباسی نکوهش کرده ‌است. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزیران آنها دارد، مفردات سعدی در رابطه با پند و اخلاق است؛ از دیگر آثارش می‌توان نصیحة‌الملوک؛ رسالۀ عقل و عشق؛ مجالس پنجگانه و تقریرات ثلاثه را نام برد؛ از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند. بوستان کتابی ‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) است. این کتاب در ده باب تألیف شده ‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها، به قرینۀ نام کتاب دیگر سعدی گلستان، نام بوستان را بر این کتاب نهادند. گلستان کتابی است که سعدی آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت» و «آداب صحبت» نوشته است. غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده ‌است. آنچه که بیش از هر ویژگی دیگر آثار سعدی شهرت یافته است، سهل و ممتنع بودن است. این صفت به این معنی است که اشعار و متون آثار سعدی در نظر اول سهل و ساده به نظر می‌رسند و کلمات سخت و نارسا ندارد. در طول قرن‌های مختلف، همۀ خوانندگان به راحتی با این آثار ارتباط برقرار کرده‌اند، اما آثار سعدی از جنبۀ دیگری، ممتنع‌اند و کلمۀ ممتنع در اینجا یعنی دشوار و غیرقابل دسترس. وقتی گفته می‌شود شعر سعدی سهل و ممتنع است یعنی در نگاه اول، هر کسی آثار وی را به راحتی می‌فهمد، ولی وقتی می‌خواهد چون او سخن بگوید می‌فهمد که این کار سخت و دشوار و هدفی دست‌نیافتنی است. بعضی دیگر از ویژگی‌های آثار سعدی عبارت‌اند از: نکات دستوری که به صحیح‌ترین شکل ممکن رعایت شده است؛ عنصر وزن و موسیقی، منجر به از بین رفتن یا پیش و پس شدن ساختار دستوری در جملات نمی‌شود و سعدی به ظریف‌ترین و طبیعی‌ترین حالت ممکن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهدۀ این کار برمی‌آید. ایجاز یعنی خلاصه‌گویی یا پیراستن شعر از کلمات زاید و اضافی و دوری از عبارت‌پردازی‌های بیهوده‌ای که نه تنها نقش خاصی در ساختار کلی شعر دارد، بلکه از زیبایی کلام نیز می‌کاهد، در شعر و کلام سعدی نقش ویژه‌ای دارد. از سویی این ایجاز که در نهایت زیبایی است، منجر به اغراق‌های ظریف تخیلی و تغزلی می‌شود و زبان شعر را از غنای بیشتر برخوردار می‌کند. در شعر سعدی هیچ کلمه‌ای بدون دلیل اضافه یا کم نمی‌شود. ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبک نیست، بلکه پُر از اندیشه و درد است. سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی‌ساز در سبک و زبان اشعارش سود می‌جوید. وی اغلب از اوزان عروضی استفاده می‌کند. علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوۀ مؤثری از عواملی بهره می‌برد که هر کدام به نوعی موسیقی کلام او را افزایش می‌دهند؛ عواملی هم‌چون انواع جناس، هم حروفی‌های آشکار و پنهان، تکرار کلمات، تکیه‌های مناسب، موازنه‌های هماهنگ لفظی در ادبیات و لف و نشرهای مرتب و ... استفاده از این عناصر به گونه‌ای هنرمندانه و زیرکانه انجام می‌گیرد که شنونده یا خوانندۀ شعرش پیش از آنکه متوجه صنایع به کار رفته در شعرش شود، جذب زیبایی و هماهنگی و لطافت ‌آنها می‌شود. طنز و ظرافت جایگاه ویژه‌ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ برمی‌گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می‌گیرد و شور و حرکت را به آن باز می‌گرداند. با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می‌کند. در غزل سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقی‌زای زبان می‌برد، بی‌آنکه سخنش رنگ تکلف و تصنع به خود بگیرد. تکرارهای هنرمندانۀ کلمات، هم حروفی‌ها و وزن مناسب شعر و هم‌چنین لحن عاطفی و تغزلی کلام سعدی را چون شربتی شیرین و گوارا به جان خواننده می‌ریزد.

بزرگان نامی پارس (۱ /۳۴۱- ۳۵۴)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۳/ ۵۸۴- ۶۲۲)؛ دانشمندان و سخن‌سرایان فارس (۳/ ۱۰۲- ۱۵۹)؛ سبک‌شناسی (۳ /۱۱۲- ۱۵۶)؛ شخصیت‌های نامی (۱۳۹- ۱۴۲).