سنایی غزنوی

سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم (۴۶۵ یا ۴۷۳- ۵۲۵ یا ۵۴۵ ق) عارف بزرگ و شاعر نامدار دورۀ غزنویان از بزرگ‌ترین شاعران قصیده‌گو و مثنوی‌سرای زبان فارسی در قرن ششم هجری‌است. وی در غزنه به دنیا آمد. نامش را عوفی «مجدالدین آدم السنایی» و «حاجی خلیفه آدم» نیز نوشته‌اند. محمد بن علی‌الرقا از معاصرانش در دیباچۀ حدیقة‌‌الحقیقه نام او را «ابوالمجدودبن آدم السنایی» نوشته است. سنایی در دیوانش خود را «حسن» خوانده است. وی از همان جوانی به دلیل سرودن اشعار مدحیه به دربار غزنویان راه یافت و به مدح پادشاهان آن سلسله پرداخت. او تحصیلاتش را در غزنین به پایان رساند و به علوم و فنون زمانش دست یافت. وی ‌در آغاز جوانی ‌شاعری‌ درباری ‌و مداح‌ مسعود بن‌ابراهیم ‌غزنوی ‌و بهرام‌‌شاه بن‌مسعود بود، ولی‌ بعد ‌از سفر به‌ خراسان ‌و اقامت ‌چند ساله ‌در این ‌شهر ‌و ملاقات ‌با مشایخ ‌تصوف، ‌تغییری ‌عمیق ‌در روحیات ‌و اخلاقیاتش ایجاد و به ‌زهد و انزوا و تأمل ‌در حقایق ‌عرفانی ‌روی ‌آورد. مولانا جلال‌‌الدین ‌رومی با وجود کمال‌ فضل، خود را از متابعان ‌و پیروانش می‌دانست‌. سنایی ‌پس‌ از بازگشت ‌از سفر مکه‌ مدتی ‌در بلخ ‌بسر برد و از آنجا به ‌سرخس، مرو و نیشابور رفت‌. وی ‌در هر مکان‌ مدتی ‌به ‌سیر و سلوک ‌و عرفان ‌پرداخت ‌و سرانجام ‌در غزنین ‌چشم از جهان فرو بست‌. سنایی ‌در دورۀ‌ اول‌ فعالیت‌‌های‌ ادبی ‌خویش‌ شاعری ‌مداح ‌بود، روش ‌شاعران ‌غزنوی، به‌خصوص عنصری‌ و فرخی را تقلید می‌کرد. در دورۀ ‌دوم که ‌دورۀ ‌تغییر حال ‌و تکامل‌ معنوی ‌او بود، به ‌معارف ‌و حقایق ‌عرفانی ‌و حکمی ‌و اندیشه‌های ‌دینی ‌پرداخت. وی یکی از اولین ‌شاعران ایرانی ‌پس ‌از اسلام ‌است که‌ حقایق‌ عرفانی ‌و معانی ‌تصوف‌ را در قالب ‌شعر ارائه کرد. او در عصر خویش شاعری نوگرا بود. بیشتر محققان وی را مبدع و پایه‌گذار شعر عرفانی می‌دانند. سبکی که سنایی آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال‌الدین محمد بلخی به اوج خود رسید. شعر عرفانی و قالب مضامینی که سنایی آنها را به کار گرفته، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. سنایی در همۀ انواع شعر کلاسیک نو نگری کرده و حال و هوایی تازه‌ای به آنها افزوده؛ وی قصیدۀ اجتماعی را به حوزۀ شعر وارد کرده، یعنی جز واژه‌های عرفانی و اصطلاحات عرفانی؛ نوعی تفکر اجتماعی را نیز وارد ادبیات کرد که پس از او مورد توجه شاعری چون کمال‌الدین عبدالرزاق قرار گرفت. سنایی در حوزۀ قصیدۀ عرفانی نیز نوآوری‌هایی داشت که خاقانی در این زمینه از وی تأثیر گرفته است. این شاعر بزرگ قرن پنجم و ششم هجری، بزرگ‌ترین اثر خود یعنی حدیقة‌الحقیقه را در قالب مثنوی سروده است. هم‌چنین سنایی ‌برای ‌اثبات ‌مقاصد خود از اصطلاحات‌ علمی ‌مربوط به علوم ‌مختلف ‌زمانش که ‌در اکثر ‌آنها مطلع ‌بود‌، استفاده ‌کرد؛ به همین دلیل بسیاری ‌از ابیاتش دشوار و محتاج‌ شرح ‌و تفسیر است‌. این ‌روش ‌هم ‌از جنبه‌ای دیگر باعث تحول ‌بزرگی ‌در شعر فارسی ‌شد و انصراف ‌شعر از امور ساده ‌و توضیحات‌ عادی و توجه ‌شاعران به ‌مسائل ‌مشکل ‌و سرودن ‌قصاید طولانی ‌در زهد، خطابه‌، حکمت‌، عرفان ‌و اخلاق ‌از این ‌زمان ‌آغاز شد. از شاعران ‌معاصرش می‌توان از ‌مسعود سعد سلمان‌، عثمان‌مختاری‌، سیّدحسن ‌غزنوی‌، معزی‌ انوری و سوزنی‌‌ نام ‌برد. سنایی دیوان مسعود سعد سلمان را ـ هنگامی که مسعود در اسارت بود ـ برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد. وی پس از آن به شهرهای مهم و مراکز علمی جهان آن روز چون بلخ، هرات، نیشابور و سرخس سفر نمود و به زیارت خانۀ کعبه نیز مشرف شد. سنایی در میان‌سالی عمرش عازم خراسان شد و در حلقۀ درویشان آن دیار درآمد. وی در این دوره به سلک عارفان در آمد و طریقۀ آنها را روش خود ‌ساخت. سنایی سپس از این معاشرت‌ها، دست از مدح پادشاهان برداشت. وی که در ابتدا به مدح پادشاهان غزنوی می‌پرداخت؛ ناگهان تغییر فکر و رویه داد و سیر و سلوک آغاز کرد و در ردیف بزرگ‌ترین شاعران تصوف قرار گرفت و از نخستین شاعران بزرگ عارف به‌شمار آمد. سنایی سالی به سفر حج رفت و شهرهای خراسان را دید و صاحبان معرفت و اهل تصوف را ملاقات کرد. پس از آن روی به حق و حقیقت آورد و آثار جاویدان ذوق و عرفان و شعر و ادب خود را به وجود آورد. سنایی از نخستین کسانی است که از غزل برای بیان تفکرات عرفانی استفاده کرده‌اند. سنایی مواضعی مسجع با موضوعات آزاد و بدون داشتن مباحثی با حدود معین را همراه با تمثیلات و روایات از زندگانی اولیاءالله و ابرار با داستان‌های ساده به هم پیوسته و اسلوبی تازه پدید آورده است. سنایی از عارفان و شاعرانی است كه علاوه بر مهارت بالا در شعر و شاعری؛ با قرآن و حدیث و معارف دینی، هم آشنایی و هم ایمان و اعتقادی استوار داشت. از این‌رو نشانه‌های بسیاری از تجلّی قرآن، حدیث و معارف دینی به زبانی شیوا و ساختاری هنری، در سروده‌هایش دیده می‌شود. معانی و الفاظ نوظهور عرفانی در شعر و سخن سنایی در اشعار و اندیشه‌های دیگر استادان سخن فارسی هم‌چون مولانا تأثیر گذارده و در مواردی بازتاب مستقیم داشته‌اند. قصاید، غزلیات، رباعیات، قطعات و مفردات سنایی در دیوان اشعارش گرد آمده است. جز دیوان، آثار دیگرش عبارت‌اند از: حدیقة‌‌الحقیقه و شریعة‌الطریقه، این منظومه که در قالب مثنوی سروده شده، محتوای عرفانی دارد. این منظومه را الهی‌نامه سنایی نیز خوانده‌اند. کار سرودن حدیقة‌الحقیقه در سال ۵۲۵ ق پایان یافته است. سیرالعباد الی المعاد، شامل 700 بیت است و در آن از موضوعات اخلاقی سخن رفته است. سنایی در این اثر به طریق تمثیل، از خلقت انسان و نفوس و عقل‌ها سخن گفته و آن را در سرخس سروده است. کارنامۀ بلخ، هنگام توقف شاعر در بلخ سروده شده و حدود ٠٠ ٥ بیت دارد و چون به طریق مزاح سروده شده، آن را مطایبه‌نامه نیز گفته‌اند. مکاتیب، نوشته‌ها و نامه‌هایی از سنایی است که به نثر فارسی نوشته شده و از آن با نام مکاتیب یا رسائل سنایی یاد می‌شود. یکی از پُربسامدترین واژه‌های کتاب حدیقة‌الحقیقه و شریعةالطریقه سنایی (٤٦٢ - ٥٢٥ ق) واژۀ «عقل» است. در آثار سنایی کاربرد این واژه همراه با صورت فارسی آن یعنی «خرد» نشان از یکی از پُراهمیت‌ترین بنیان‌های فکری در نظام فلسفی وی دارد. اختصاص فصلی در حدیقة‌الحقیقه به «ستایش عقل و عاقل و معقول» ارزش و اهمیت عقل در برابر حس و محسوسات، استفاده از صفات و تشبیهاتی چون براق خرد، نور خرد، باغ خرد، خواجۀ خرد، ستایش و بزرگداشت بزرگان دین چون پیامبر اکرم (ص) و خلفای چهارگانه و هم‌چنین پادشاه و بزرگان دربار به صفت عقل، از درجۀ اهمیت عقل و خرد در حدیقة‌الحقیقه، حکایت دارد و فخری‌نامه را به خردنامه‌ای تبدیل می‌کند. سنایی در توجه به ارزش عقل در نظام آفرینش و طبیعت بی‌توجه به آرای اخوان‌الصفا، ابن‌سینا، غزالی و گاهی ناصر خسرو نبوده است. دیوان سنایی را سال‌ها پیش محمّدتقی مدرّس رضوی تصحیح و به چاپ رساند، اما با گذشت زمان و پیدا شدن نسخ مهمّی از این دیوان یدالله جلالی پندری بخش غزلیّات این دیوان را بر اساس پنج نسخۀ خطّی به شیوۀ علمی تصحیح کرده و متن درست‌تری را نسبت به چاپ مدرّس رضوی منتشر کرد. اهمیت سنایی در تحول غزل و جایگاهش به عنوان پیشگام شعر عرفانی و برگزاری کنگرۀ جهانی سنایی در کابل به سال ١٣٥٦ ش و انتشار کتاب (Of Piety and Poetry) به قلم ( J.T. P de Bruijn ) در سال ١۹٨٣م در لیدن به ترتیب در ایران و افغانستان و اروپا توجه محققان را به سنایی و آثارش جلب کرد و مقالات و پژوهش‌های بسیاری در مورد او منتشر شد. سنایی شاعری دارای دو دوران است: دوران اول، مصادف با آغاز کار شعر و شاعری اوست. وی در این دوره، در دربار سلاطین بسر می‏برد و با مداحی، نزد پادشاهان به دنبال مقام و مرتبت و زندگی‏اش غرق در خوشگذرانی و عشرت‏طلبی بود. این دوره، دورۀ تاریک زندگی سنایی است؛ زیرا تمام سعی و تلاش خود را به ساختن قصاید مدحی و اغراق‏آمیز دربارۀ سلاطین معطوف کرده بود، ولی چندی نگذشت که وارد دورۀ دوم زندگی شد و از این روش زندگی بیزاری جُست و به عالم معنا روی آورد. در این دوره که دورۀ روشن و بیداری زندگی سنایی است، او مداحی پادشاهان و بزرگان عصر را کنار نهاد و به زهد و عبادت پرداخت. امتیاز سنایی بر دیگر کسانی که به شعر زهد و مثل پرداخته‏اند، شیوۀ بیان مقصود و نیز شجاعتش در انتقاد از حاکمان و نهادهای فاسد دورۀ خود است. سنایی همواره انسان را به رهایی از قید خودی و خودبینی دعوت می‏کند. از نظر او، انسان باید هم از جسم چشم‌پوشی کند و هم از جان، نه در جسم منزل کند، نه در جان و مانند حضرت ادریس پیش از مرگ بمیرد؛ یعنی قبل از آن‏که مرگ به سراغ او رود، تمام صفات غیراخلاقی خود را نابود سازد. سنایی معتقد است که وابستگی و چشمداشت به مخلوق، مایۀ فرومایگی رسوایی و دوری از خداوند است. اندیشۀ زهد و عرفان نیز از مهم‌ترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است. نكوهش دنیا، تفكر دربارۀ مرگ، توصیه به گسستن از آرزوهای طولانی و بی‏حد و حصر، تذكر به خویشتن حقیقی آدمی، از مضامین رایج قصاید اوست. شعر سنایی، منحصر به یك قالب نماند؛ بلكه قدرت شاعر در به كارگیری الفاظ و تسلطش بر زبان شعر، همراه با اندیشه‏های بدیعش، به او این امكان را ‏داد تا هم در غزل و هم در مثنوی و قصیده شعر بگوید. ‏زبان قصایدش در عین استواری و استحكام، زیبایی و ویژگی‌های زیبایی‌شناختی خاص خود را دارد. زبان سنایی حكمت، انتقاد و عشق است. غزلیات سنایی به حكم مضمون عاشقانه‏ای كه دارند، لطیف‌تر و قلندرانه‏تر از سایر اشعار اوست. سنایی در مثنویات خود پیش از قصاید به ایراد معانی و الفاظ دشوار و اشاره به مسائل مختلف علمی و فلسفی و عرفانی و دینی توجه کرده و از این نظر بسیاری از ابیاتش در سیرالعباد و طریق‌التحقیق و حدیقة‌الحقیقه محتاج شروح مفصل است و از میان مثنویات او حدیقة‌الحقیقه را عبداللطیف عبدالله بن عباس شرح کرده است. مقبرۀ سنایی در غزنین زیارتگاه خاص و عام است.

تاریخ ادبیات در ایران (2/۵۵۲- ۵۸۶)؛ جستجو در تصوف (۲۳۷- ۲۷۳)؛ مجمع‌الفصحاء (۲/ ۷۱۳- ۷۴۸)؛ نفحات‌الانس (۵۹۳ - ۵۹۶).