سید حسن غزنوی

سیّدحسن غزنوی، اشرف‌الدین ابومحمد، ابوعلی، ابویعلی حسن بن محمد، احمد حسینی (وف ۵۵۶ ق) شاعری که متخلص به «حسن» و ملقب به «اشرف» بود و در دورۀ مسعود بن ابراهیم غزنوی (۴۹۲- ۵۰۸ ق) به شاعری اشتغال داشت و بعد از آن هم در عهد کمال‌الدوله شیرزاد (۵۰۸- ۵۰۹ ق) و سلطان‌الدوله ارسلان (۵۰۹- ۵۱۱ ق) از شاعران به نام دربار بود. در عهد خلافت المقتنی لامرالله (۵۳۰- ۵۵۵ ق) به بغداد رفت و مورد توجه سلطان غیاث‌الدین مسعود سلجوقی قرار گرفت و به او احسان داد و از آنجا به همدان سفر کرد و چندی هم در عراق و مدتی در خراسان بود و به مدح سنجر بن ملکشاه سلجوقی (۵۱۱- ۵۵۲ ق) و ملکشاه بن محمود سلجوقی (۵۴۷- ۵۴۸ ق) و دیگر ارکان مملکت سلاجقه در عراق و خراسان اشتغال داشت. او از علما و وعاظ بزرگ زمان خود بود و در مجالس او حدود ۷۰۰۰۰ نفر جمع می‌شدند که ۴۰۰۰ تن از ‌آنها مرید خاص وی بودند. چون این خبر در مورد تعدد مریدانش به گوش بهرام‌شاه رسید، دو شمشیر برهنه نزد او فرستاد تا در یک غلاف کند، یعنی دو شمشیر در غلافی و دو پادشاه در اقلیمی نگنجد. سیّد قصد سلطان را دریافت و از غزنین به حرمین شریفین روی نهاد و از آنجا به بغداد رفت و از بغداد رهسپار غزنین شد، اما چون به ولایت جوین رسید، در قصبۀ آزاد‌وار درگذشت. سال وفات او را تذکره‌نویسان در تاریخ‌های گوناگون آورده‌اند و از ۵۳۵-۵۶۵ ق نوشته‌اند. قبر سیّد در قصبۀ آزادوار قرار دارد. از آثارش می‌توان دیوان شعر مشتمل بر قصاید، غزلیات، ترجیعات، قطعات و رباعیات را نام برد. این شاعر بر رسم شاعران بزرگ عهد خود به انواع موضوعات از مدح، رثا، وعظ و غزل توجه کرده است. وی سبک‌ غالب استادان معاصر یا نزدیک به زمان خود را که بر وی در صناعت شاعری مقدم بوده‌اند مانند مسعود سعد و معزی و سنایی تتبع کرده، ولی این امر دلیل آن نشده است که خود سبک استوار و محکم مخصوص به خود را که بعد از وی در شاعران نیمۀ دوم قرن ششم هجری مؤثر واقع شده، ایجاد نکند. کلام سیّد سخته و استوار است و او به آرایش‌های لفظی و آوردن ردیف در غزلیات و قصاید خویش و داشتن ترکیبات تازۀ مخصوص بسیار متمایل است. کلام او غالباً ساده و خالی از تعقید و ابهام است و روش شاعران در صراحت اندیشه و سخن، او بسیار مؤثر بوده است.

اثرآفرینان (۳/ ۲۷۱)؛ تاریخ ادبیات در ایران ( ۲ /۵۸۶- ۵۸۹)؛ دایرة‌المعارف فارسی (۱/ ۸۵۰).