مجیرالدین بیلقانی

بیلقانی، مجیرالدین، ابوالمعالی، ابوالمکارم (وف ۵۸۶ ق) شاعر پارسی‌سرای‌ ایرانی که متخلص به «مجیر» بود و از شاعران قرن ششم هجری است که در بیلقان از توابع شروان از مادری حبشی‌نژاد به دنیا آمد. وی از معاصران اثیر اخسیکتی و جمال اصفهانی و ظهیر فاریابی و شاگرد خاقانی شروانی بود. مجیر در شروان درس آموخت و در همین شهر، فنون شعر را از خاقانی فرا گرفت، مجیر با ظهیر فاریابی نیز، بر سر عنایت قزل ارسلان چپ افتاد و در کار یکدیگر طعن و تعریض کردند، میانه‌اش با شاعران هم‌عصرش چندان خوب نبود. چنان‌که میانۀ او و خاقانی به هم خورد و یکدیگر را هجو کردند و با شاعران اصفهان از قبیل جمال اصفهانی و شرف شفروه نیز در افتاد و یکدیگر را هجو کردند. در همین مجادلات، جمال اصفهانی، مجیر و استادش خاقانی را هجو گفت و چون خاقانی ماجرا را شنید، از آن برائت جست و شاگرد خود را طرد کرد و کار به ‌جایی رسید که مجیر در پوستین استاد افتاد و با او از در انکار درآمد و مقام خود را از خاقانی برتر نهاد. وی قصیده‌سرایی توانا بود و تنی چند از سلجوقیان عراق و اتابکان آذربایجان را مدح گفت. مجیر بیلقانی از جانب اتابک ایلدگز به اصفهان رفت و در آنجا، دوستی‌اش با شاعران آن دیار به دشمنی بدل شد و اشعاری در هجو مردم اصفهان سرود. شاعران اصفهان نیز او را هجو کرده‌اند. مجیر از شاعران دربارهای اتابکان آذربایجان یعنی شمس‌الدین ایلدگز (۵۵۵-۵۶۸ ق) و نصرت‌الدین جهان پهلوان محمد بن ایلدگز (۵۶۸-۵۸۱ ق) و قزل ارسلان ایلدگز (۵۸۱- ۵۸۷ ق) و رکن‌الدین ارسلان بن طغرل سلجوقی (۵۵۵- ۵۷۱ ق) بوده است. دیوان مجیر شامل قصاید، غزلیات، قطعات و رباعیات است. اشعارش شیرین، اما دارای عمق علمی و عرفانی نیست و پُر از اغراق شاعرانه، تشبیهات و قیاسات استادانه است، از نظر زندگی مادی فراغت نداشته و در برخی اشعارش از فقر و رنج زندگی و حسادت و طعنۀ مردمان پست سخن می‌گوید. تاریخ وفاتش را سال‌های ۵۷۷ و ۵۸۹ ق نیز ذکر کرده‌اند. دیوانش حدود ۵۰۰۰ بیت شعر از قصاید عالی و غزلیات لطیف دارد. بنابر بعضی روایات، مجیر به دست عوام و اوباش اصفهان در ۵۸۶ ق به قتل رسید. آرامگاهش در مقبرة‌الشعراء تبریز است و مرگجای او، روایت قتل او را در اصفهان باطل می‌کند. در دیوان مجیر حدود ۱۵۰ رباعی نقل شده که برخی از ‌آنها به شاعران دیگر، از جمله انوری و خیام هم منسوب است.

تاریخ ادبیات ایران (۱/ ۲۹۸)؛ دایرة‌المعارف فارسی مصاحب (۱ /۲۶۶۶).