برگ سبز ۸۳
دکلمه: روشنك | |||||
چشم بگشا كه جلوۀ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از درو دیوار لیس فی الدار غیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم ما بر سر و تن جبه و دستار نبندیم |
جز با غم او با دگران كار نداریم كز عشق سر جبه و دستار نداریم |
||||
محیط قمی | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
نی مست شرابیم و كبابیم و ربابیم ما مست الستیم و به یك جرعه چو منصور مسكین و فقیریم و به كاشانۀ دنیا مسكین و فقیریم و به كاشانۀ دنیا دریاب دل خستۀ شمس الحق تبریز |
پروای مِی و خانۀ خمار نداریم اندیشۀ فتوای سر دار نداریم با نیك و بد هیچ كسی كار نداریم با نیك و بد هیچ كسی كار نداریم ما خود به جز این شیوه و گفتار نداریم |
||||
مولوی (غزلیات شمس) | |||||
آواز: بنان | |||||
طریق عشق جانان بی بلا نیست اگر صد تیر بر جان تو آید میان صد بلا خوش باش با او در این دریای بی پایان كسی را |
زمانی بی بلا بودن روا نیست چو تیر از شست او آید خطا نیست خود آنجا كو بود آنجا بلا نیست سر مویی امید آشنا نیست |
||||
عطار (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
گوینده: روشنك | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفۀ درویش ؛ علی نگهدار شما . | |||||