گلهای تازه ۵۳
آواز: شجریان |
|
|
|
|
|
|
سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد |
غلغل ز گل و لاله به یکبار برآمد |
|
||
|
|
|
|
سعدی (غزل)
|
|
گوینده: فخری نیکزاد |
|
|
|
|
|
سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد مرغان چمن نعرهزنان دیدم و گویان |
غلغل ز گل و لاله به یکبار برآمد زین غنچه که از طَرفِ چمنزار برآمد |
||||
|
سعدی (غزل)
|
||||
ترانه: عهدیه |
|
|
|
||
سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد مرغان چمن نعرهزنان دیدم و گویان آب از گل رخسارۀ او عکس پذیرفت آب از گل رخسارۀ او عکس پذیرفت کام دلم آن بود که جان بر تو فشانم سعدی چمن آن روز به تاراج خزان داد |
غلغل ز گل و لاله به یکبار برآمد زین غنچه که از طَرفِ چمنزار برآمد و آتش به سر غنچۀ گلنار برآمد و آتش به سر غنچۀ گلنار برآمد آن کام میسّر شد و این کار برآمد کز باغِ دلش بوی گلِ یار برآمد برآمد برآمد |
||||
|
|
سعدی (غزل)
|
|||
گوینده: فخری نیکزاد |
|
|
|
||
از در درآمدی و من از خود به در شدم گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق دستم نداد قوّت رفتن به پیش یار |
گفتی کزین جهان به جهان دگر شدم صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم |
||||
|
|
سعدی (غزل)
|
|||
آواز: شجریان |
|
|
|
||
از در درآمدی و من از خود به در شدم گوشم به راه تا که خبر میدهد ز دوست گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد |
گفتی کز این جهان به جهانِ دگر شدم صاحب خبر بیامد و من بیخبر شدم ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم کاوّل نظر به دیدن او دیدهور شدم اکسیر عشق در مِسَم افتاد و زر شدم |
||||
|
|
|
سعدی (غزل)
|
||
گوینده: فخری نیکزاد |
|
|
|
||
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد |
کاوّل نظر به دیدن او دیدهور شدم اکسیر عشق در مِسَم افتاد و زر شدم |
||||
|
|
سعدی (غزل)
|
|||
ترانه: عهدیه |
|
|
|
||
سرمست ز کاشانه به گلزار برآمد مرغان چمن نعرهزنان دیدم و گویان آب از گل رخسارۀ او عکس پذیرفت آب از گل رخسارۀ او عکس پذیرفت کام دلم آن بود که جان بر تو فشانم سعدی چمن آن روز به تاراج خزان داد |
غلغل زگل و لاله به یکبار برآمد زین غنچه که از طَرف، چمنزار برآمد و آتش به سرغنچۀ گلنار برآمد و آتش به سرغنچۀ گلنار برآمد آن کام میّسر شد و این کار برآمد کز باغ دلش بوی گل یار برآمد برآمد، برآمد |
||||
|
|
سعدی (غزل) |