گلهای تازه ۶۳

گوینده: رضا معینی

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو هم‌درد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم

که تو از دوری خورشید چها می‌بینی

تو هم ای بادیه‌پیمای محبّت چون من

سرِ راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

تو هم ای دامن مهتاب پُر از پروینی

همه در چشمۀ مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که توام آینۀ بخت غبارآگینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

همه در چشمۀ مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که توام آینۀ بخت غبارآگینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

امشب ای ماه به دردِ دل من تسکینی

آخر ای ماه تو هم‌دردِ منِ مسکینی

سهریار (غزل)

آواز: محمودی خوانساری

امشب ای ماه به دردِ دِل من تسکینی

آخر ای ماه تو هم‌دردِ منِ مسکینی

کاهشِ جانِ تو من دارم و من می‌دانم

که تو از دوری خورشید چه‌ها می‌بینی

تو هم ای بادیه‌پیمای محبّت چون من

تو هم ای دامنِ مهتاب پُر از پروینی

هر شب از حسرتِ ماهی من و یک دامن اشک

امشب ای مه تو هم از طالعِ من غمگینی

همه در چشمۀ مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالعِ من غمگینی

همه در چشمۀ مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالعِ من غمگینی

من مگر طالعِ خود در تو توانم دیدن

که توام آینۀ بختِ غبارآگینی

سهریار (غزل)

گوینده: رضا معینی

کی بر این کلبۀ طوفان‌زده سرخواهی زد

ای پرستو که پیام‌آورِ فروردینی

شهریارا اگر آیین محبّت باشد

چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی

سهریار (غزل)