گلهای تازه ۶۵

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

یاد ایّامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

 

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

 

 

آتشم بر جان ولی از شِکوه لب خاموش بود

عشق را از اشکِ حسرت ترجمانی داشتم

 

 

چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی

چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم

 

 

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود

در زمن با ماه و پروین آسمانی داشتم

 

 

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود

در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

 

 

درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من

داشتم آرام، تا آرام جانی داشتم

 

 

یاد ایّامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

 

 

 

رهی معیری (غزل)

آواز: شجریان

 

 

 

 

یاد ایّامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

 

گرد آن شمع طرب می‌سوختم پروانه‌وار

پای آن سرو روان اشکِ روانی داشتم

 

 

آتشم بر جان ولی از شِکوه لب خاموش بود

عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

 

 

در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود

در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

 

 

درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من

داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

 

 

درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من

داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

 

 

چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی

چون غبار از شُکر سر بر آستانی داشتم

 

 

بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش

نغمه‌ها بودی مرا تا همزبانی داشتم

 

 

بلبل طبعم کنون باشد ز تنهایی خموش

نغمه‌ها بودی مرا تا همزبانی داشتم

 

 

 

 

رهی معیری (غزل)

گوینده: فخری نیکزاد

 

 

 

 

بلبل طبعم رهی باشد ز تنهایی خموش

نغمه‌ها بودی مرا تا همزبانی داشتم

 

 

 

 

رهی معیری (غزل)

Back to programme page