برگ سبز ۹۱
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست دگر به روی كسم دیده برنمیباشد مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال غلام دولت آنم كه پای بند یكی است نگاه من به تو و دیگران به خود مشغول خوش است نام تو بر دل ولی دریغ بود |
كه نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست خلیل من همه بتهای آذری بشكست در سرای نشاید بر آشنایان بست به جانبی متعلق شد از هزار برست معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست در این سخن كه بخواهند بُرد دست به دست |
||||
سعدی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو به جز وصال تو هیچ از خدا نخواستهام مریض عشق تو را حاجتی به عیسی نیست كجا شكایت بیمهریت توانم برد فروغی از رُخ آن مه گرت فروغ دهند به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو |
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو كه حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو كه كس نمیكند این درد را دوا جز تو كه هیچكس ننهاده است این بنا جز تو به آفتاب نبخشد كسی ضیا جز تو شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما | |||||