گلهای تازه ۹۰ب
گوینده: فخری نیکزاد |
|||
وقت طَرَب خوش یافتم آن دلبر طنّاز را |
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را |
||
سعدی (غزل) |
|||
گوینده: فخری نیکزاد |
|||
چشمت خوش است و بر اثر خواب خوشتر است |
طعم دهانت از شکَرِ ناب خوشتر است |
||
سعدی (غزل) |
|||
گوینده: فخری نیکزاد |
|||
زنهار از این تبسّم شیرین که میکنی |
کز خندۀ شکوفۀ سیراب خوشتر است |
||
شمعی به پیش روی تو گفتم که بر کُنم |
حاجت به شمع نیست که مهتاب خوشتر است |
||
دوش آرزوی خوابِ خوشم بود یک زمان |
امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است |
||
زان سوی بحر آتش اگر خوانیّم به لطف |
رفته به روی آتشم از آب خوشتر است |
||
رفته به روی آتشم از آب خوشتر است |
با من مگو که چشم در احباب خوشتر است |
||
سعدی (غزل) |
|||
آواز: شهیدی |
|||
چشمت خوش است و بر اثر خواب خوشتر است |
طعم دهانت از شکَر ناب خوشتر است |
||
زنهار از این تبسّم شیرین که میکنی |
کز خندۀ شکوفۀ سیراب خوشتر است |
||
شمعی به پیش روی تو گفتم که بر کُنم |
حاجت به شمع نیست که مهتاب خوشتر است |
||
دوش آرزوی خوابِ خوشم بود یک زمان |
امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است |
||
امشب، امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است |
|||
سعدی (غزل) |
|||
گوینده: فخری نیکزاد |
|||
دوش آرزوی خوابِ خوشم بود یک زمان |
امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است |
||
زان سوی بحر آتش اگر خوانیّم به لطف |
رفتن به روی آتشم از آب خوشتر است |
||
سعدی (غزل) |
|||
آواز: شهیدی |
|||
زان سوی بحر آتش اگر خوانیّم به لطف |
رفتن به روی آتشم از آب خوشتر است |
||
ز آب روان و سبزه و صحرا و لالهزار |
با من مگو که چشم در احباب خوشتر است |
||
سعدی دگر به گوشۀ وحدت نمیرود |
خلوت خوش است و صحبت اصحاب خوشتر است |
||
خلوت خوش است و صحبت اصحاب خوشتر است |
|||
سعدی (غزل) |
|||
گوینده: فخری نیکزاد |
|||
سعدی دگر به گوشۀ وحدت نمیرود |
خلوت خوش است و صحبت اصحاب خوشتر است |
||
سعدی (غزل) |
|||
تصنیف: شهیدی |
|||
وقت طَرَب خوش یافتم آن دلبر طنّاز را |
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را |
||
راز غم عشقی چنین حیف است پنهان داشتن |
در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را |
||
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است |
آهسته تا نبوَد خبر رندان شاهدباز را |
||
سعدی (غزل) |
|||
گوینده: فخری نیکزاد |
|||
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است |
آهسته تا نبوَد خبر رندان شاهدباز را |
||
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذّتی |
بنگر که لذّت چون بوَد محبوب خوش آواز را |
||
سعدی (غزل) |