گلهای تازه ۱۳۵

گوینده: آذر پژوهش

 

 

 

 

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود

دیدۀ روشنی از خاک درت حاصل بود

 

 

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک

بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود

 

 

در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

 

 

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم

خُم می دیدم خون در دل و پا در گِل بود

 

 

در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

 

 

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم

خُم می دیدم خون در دل و پا در گِل بود

 

 

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود

دیدۀ روشنی از خاک درت حاصل بود

 

 

 

 

حافظ (غزل)

آواز: محمودی خوانساری

 

 

 

 

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود

دیدۀ روشنی از خاک درت حاصل بود

 

 

راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک

بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود

 

 

در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

 

 

 

 

حافظ (غزل)

آواز: محمودی خوانساری

 

 

 

 

مرا نه سر نه سامان آفریدند

پریشانم پریشان آفریدند

 

 

پریشان خاطران رفتند در خاک

مرا از خاک ایشان آفریدند

 

 

 

 

باباطاهر (دوبیتی)

آواز: محمودی خوانساری

 

 

 

 

دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم

خُم می دیدم خون در دل و پا در گِل شد

 

 

آه از این جور و تطاول که درین دامگه است

آه از آن ناز و تنعّم که در آن محفل بود

 

 

خواه از این جور و تطاول که درین دامگه است

آه از آن ناز و تنعّم که در آن محفل بود

 

 

دیدی آن قهقهۀ کبک خرامان حافظ

که ز سر پنجۀ شاهین قضا غافل بود

 

 

 

 

حافظ (غزل)

Back to programme page