گلهای تازه ۱۵۱
گوینده: فخری نیکزاد |
|
|
|
|
چه خلاف سر زد از ما که درِ سرای بستی |
برِ دشمنان نشستی دل دوستان شکستی |
|
|
سر شانه را شکستم به بهانۀ تطاول |
که به حلقهحلقه زلفت نکند دراز دستی |
|
|
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کُشتی |
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خَستی |
|
|
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم |
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی |
|
آواز: شجریان | |||
|
چه خلاف سر زد از ما که درِ سرای بستی |
برِ دشمنان نشستی دل دوستان شکستی |
|
|
سر شانه را شکستم به بهانۀ تطاول |
که به حلقهحلقه زلفت نکند درازدستی |
|
|
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کُشتی |
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خَستی |
|
|
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم |
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی |
|
|
|
|
فروغی بسطامی (غزل) |
آواز: شجریان |
|
|
|
|
یا رب به خدایی خدائیت |
وانگه به کمالِ کبریائیت |
|
|
از عمر آنچه هست بر جای |
بستان و به عمر لیلی افزای |
|
|
پروردۀ عشق شد سرشتم |
بیعشق مباد سَرنوشتم |
|
|
|
|
نظامی گنجوی (مثنوی لیلی مجنون) |
|
شبِ تاریک و سنگستان و من مست |
قدح از دستِ من افتاد و نشکست |
|
|
نگهدارندهاش نیکو نگه داشت |
و گرنه صد قدح نفتاده بشکست |
|
|
|
|
باباطاهر (دوبیتی) |