برگ سبز ۱۰۵
دکلمه: پیمان | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: كوكب پرنیان | |||||
چه خوش است پیش زلفت سر شكوه باز كردن | |||||
گلههای روز هجران به شب دراز كردن | |||||
همه روز در خیالم كه شب دگر بیاید | |||||
تو و نازها كه داری من و آن نیاز كردن | |||||
درِ دل كنون نشاید به همه فراز كردن | |||||
تو به خانهای نشاید در خانه باز كردن | |||||
به تكلمی دهانت بگشود عقدههایم | |||||
چه خوش است كشفِ معنی برِ اهلِ راز كردن | |||||
سر كوی دلبرِ من به حریم كعبه ماند | |||||
كه به هر طرف كنی رو بتوان نماز كردن | |||||
به جز از حدیث زلفت كه به عمر میسرایم | |||||
همه عمر در ملالم ز سخن دراز كردن | |||||
مظهر (غزل) | |||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
یاران غمم خورید كه غمخوار ماندهام یاری دهید كز درِ او دور گشتهام دستم بگیر كز غمت افتادهام ز پای دردت چو میدهد دلِ بیمار را شفا مانا كه بر درِ تو عراقی عزیز نیست |
در دست هجر یار گرفتار ماندهام رحمی كنید كز غم او زار ماندهام كارم كنون بساز كه از كار ماندهام من بر امید دردِ تو بیمار ماندهام كز صحبتش همیشه چنین خوار ماندهام |
||||
عراقی (غزل) | |||||
دکلمه: كوكب پرنیان | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگه دار شما. |