برگ سبز ۱۲۷
دکلمه: روشنک | |||||
چشم بگشا كه جلوة دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست آن دل كه پریشان شود از ناله بلبل |
تا ریشه در آب است امید ثمری هست در دامنش آویز كه با وی خبری هست |
||||
عرفی شیرازی (دوبیتی) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
منم كه از غم محروميام جدايي نيست از آن به درد دگر هر زمان گرفتارم |
میانه من و امید آشنایی نیست كه شیوههای تو را با هم آشنایی نیست |
||||
عرفی شیرازی (دوبیتی) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
گر باد شوم بر تو وزیدن نگذارند این رسم قدیم است كه در گلشن مقصود |
ور حُسن شوم روی تو دیدن نگذارند بر خاك بریزد گل و چیدن نگذارند |
||||
عرفی شیرازی (دوبیتی) | |||||
آواز: ایرج | |||||
ای خوش آنانكه قدم در ره میخانه زدند به حقارت منگر بادهكشان را كاین قوم خون من باد حلال لب شیرین دهنان جانم آمد به لب امروز مگر یاران دوش |
بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند پشت پا بر فلك از همت مردانه زدند كه به كام دل ما خنده مستانه زدند قدح باده به یاد لب جانانه زدند |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
باز در آن كو گذری یافتیم پیش گدایان سر كوی دوست جان و سر و دیده چه داریم دوست |
بر درش از كعبه دری یافتیم ملك جهان مختصری یافتیم از همه چون دوستری یافتیم |
||||
کمال خوجندی (غزل) | |||||
گر چه گداییم و كم از خاك راه این همه اكسیر سعادت كمال |
بر سر خاكی گهری یافتیم* از طلب خاك دری یافتیم |
||||
کمال خوجندی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفه درویش، علی نگهدار شما. | |||||
*بر سر راهی گهری یافتیم |