برگ سبز ۱۳۵
دکلمه: روشنك | |||||
چشم بگشا كه جلوۀ دلدار
این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از درو دیوار
لیس فی الدار غیره دیار |
||||
منسوب به عطار (دوبیتی) |
|||||
دکلمه: روشنك | |||||
برای خاطر غیرم به صد جفا كشتی چو من هلاك شوم از طبیب شهر بپرس |
بین برای كه ای بیوفا كه را كشتی كه درد كشت مرا یا تو بیوفا كشتی |
||||
محتشم كاشانی (غزل) | |||||
تا گوشة چشمی به من آن سیمتن انداخت | خوبان جهان را همه از چشم من انداخت | ||||
هلی شیرازی (مثنوی) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
در لطف به نكتة سخن میمانی در پرده دری به اشك من میمانی
|
ر كینه به مهر تیغزن میمانی در نیكویی به خویشتن میمانی |
||||
جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی (غزل) | |||||
پیش تو غم دل كه نهان بود نگفتیم | گفتیم صد افسانه و مقصود نگفتیم | ||||
اهلی شیرازی (غزل) | |||||
كمند مهر چنان پاره كن كه گر روزی | شوی ز كرده پشیمان به هم توانی بست | ||||
محتشم كاشانی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
هزار نالة جانسوز كردهام امشب شب مرا تو سیه كردهای و من تا روز |
اگر شبی ز غمت روز كردهام امشب دعای بد به بدآموز كردهام امشب |
||||
محتشم كاشانی (غزل) | |||||
آواز: عبدالوهاب شهیدی | |||||
چه افتاد ای سپهر لیلاجوردی نه ظلمت همی بینم امانی به خانه ای مرغ اگر داری زبانی اگر كافر نئی ای مرغ شبگیر خداوندا شبم را روز گردان شب و امشب جوانمردی بیاموز |
كامشب چون دگر شبها نگردی نه از نور طلعت بینم نشانی به خنده صبح اگر داری دهانی چرا بر ناوری آواز تكبیر چه روزم در جهان پیروز گردان مرا یا زود كش یا زود شو روز |
||||
نظامی گنجوی خسرو و شیرین (مثنوی) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
دلا خراب كن این نقش خودپرستی را دم مسیح و حیات ابد به ما نرسد |
چو گردباد فرو پیچ گرد هستی را غنیمتی شمر ای دوست وقت مستی را |
||||
اهلی شیرازی (غزل) | |||||
آواز: عبدالوهاب شهیدی | |||||
تو رحمی بر دل پُر خونم آور ز تو چون پوشمی درد نهانی |
از این غرقاب غم بیرونم آور اگر كوشم تو خود پوشیده دانی |
||||
نظامی گنجوی خسرو و شیرین (مثنوی) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||