گلهای رنگارنگ ۵۲۸
دکلمه: روشنك | |||||
وقت آن است كه مستان طرب از سرگیرند راویان هر نفسی تهنیتی نو گویند |
طرّۀ شب ز رخ روز به می برگیرند مطربان هر كرتی پردۀ دیگر گیرند |
||||
حسن غزنوی (رباعی) | |||||
به معالجت چه حاجت دل دردمند ما را نه به كوی بینوایان گذری كنی به احسان
|
كه مریض درد عشقت نكند طلب دوا را نه به حال دردمندان نظری كنی خدا را |
||||
فقیه کرمانی"عماد" (رباعی) | |||||
از كوی تو دل گم نكند خانۀ خود را مستیم و ره كوی تو نادیده سپاریم |
دیوانه شناسد ره كاشانۀ خود را با آن كه ندانیم ره خانه خود را |
||||
مجمر زواره ای اصفهانی (رباعی) | |||||
آواز: شهیدی | |||||
مكن از برم جدایی مرو از كنارم امشب كه دهی صلای رفتن كه نمانده پای رفتن |
كه نمی شكیبد از تو دل بی قرارم امشب كه كنی هوای رفتن كه نمی گذارم امشب |
||||
اوحدی مراغه ای (غزل) | |||||
ای هم نفسان محفل ما ای بی خبران ز درد و آهم من گم شده ام مرا مجویید از پای فتاده ام چه تدبیر |
رفتید ولی نه از دل ما خیزید و رها كنید راهم با گمشدگان سخن مگویید ای دوست بیا و دست من گیر |
||||
نظامی گنجوی (مثنوی) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
شور بلبل می دهد یاد از قدح نوشی مرا نالۀ مرغ چمن گم كرده خوش آهنگ نیست |
نكهت گل می كند تكلیف بیهوشی مرا واگذارید ای نوا سنجان به خاموشی مرا |
||||
طالب آملی (رباعی) | |||||
ترانه: عهدیه | |||||
قاعدۀ قد تو خدا خدا | فتنه به پا كردن است عزیز من |
||||
مشغلۀ زلف تو خدا خدا | بستن و وا كردن است | ||||
اکرمالدوله | |||||
جانم بی وفا تو كه نبودی | پر جور و جفا تو كه نبودی | بی مهر و وفا تو كه نبودی | |||
من از دست غمت حبیبم | چه مشكل ببرم جان | ||||
بیا تازه نگار من ببین شب های تار من | دو چشم اشك بار من تویی آخر نگار من | ||||
بیا یك دم كنار من | ببین تو حال زار من | تو این حال فگار من | |||
بیا تازه نگار من ببین شب های تار من | دو چشم اشك بار من تویی آخر نگار من | ||||
بیا یك دم كنار من |
ببین تو حال زار من |
تو این حال فگار من | |||
شیدا | |||||