گلهای رنگارنگ ۵۷۲
دکلمه : فیروزه امیرمعز | |||||
بس تازه و تری چمن آرای كیستی گل این وفا ندارد و گلزار این صفا |
نخل امید و شاخ تمنای كیستی ای لالۀ غریب ز صحرای كیستی |
||||
بابافغانی شیرازی (رباعی) | |||||
شمع ایم و خوانده ایم خط سرنوشت خویش |
زلف تو را ز عمر دراز آفریده اند ما را برای سوز و گداز آفریده اند |
||||
فصیحی هروی (رباعی) | |||||
رخ در سفر نهادی ناگاه و عالمی را |
بی موجبی دل از ما برداشتی و رفتی چون زلف خود پریشان بگذاشتی و رفتی |
||||
اثیرالدین اخسییکی (رباعی) | |||||
به قربان قد و بالات گردم چه استغنا و ناز هستی به خاك پایت ای گل كه آرزویم هلاك عارض زیبات باشم همی گردد مرا در دل شب و روز |
بلا گردان سر تا پات گردم الهی فدای ناز و استغنات گردم همین باشد كه خاك پات گردم شهید قامت رعنات گردم كه رسوایت شوم شیدات گردم |
||||
رفیق اصفهانی (غزل) | |||||
آواز : قوامی | |||||
مرو از پیشم و عمری نگرانم مگذار گاهگاهی به من عزم پیامی به سراست بر دلم داغ غم عشق تو ایام نهاد منشین در بر غیر و مبر از یاد مرا چون دم صبح به شام سیه ام خنده نزن |
یا چو رفتی به امید دگرانم مگذار فارغ از حال خود و جان و جهانم مگذار تو دگر داغ غم هجر به جانم مگذار غم دیگر به سر درد نهانم مگذار در كف گریه از این بیش عنانم مگذار |
||||
گلبنی (غزل) | |||||
دکلمه : فیروزه امیرمعز | |||||
بس تازه و تری چمن آرای كیستی گل* این وفا ندارد و گلزار این صفا |
نخل امید و شاخ تمنای كیستی ای لالۀ غریب ز صحرای كیستی |
||||
بابافغانی شیرازی (رباعی) | |||||
ترانه : پروین | |||||
ای شكسته دل عاشقی ز سر به در كن خون شدی از این رهگذر بیا حذر كن لب ببند و این فسانه مختصر كن زان كه دل فریبان به دل وفا ندارند صفا ندارند خوشگل اند و زیبا به جز جفا ندارند چارۀ خود ای دل تو از ره دگر كن گل رُخان جانا بی شمارند در فریب و فن كهنه كارند جز كرشمه كاری ندارند همه عشوه كارند این جفا كاری مردم آزاری كشته ما را جانم كشته ما را خدا كشته ما را كی شود باری که این سیه كاری حال ما را كند آشكارا |
|||||
(ملک الشعرای بهار) | |||||