یک شاخه گل ۲۹۱
آذر پژوهش(دکلمه) | |||||
خوشترازدوران عشق ایام نیست مطربان رفتند و صوفی درسماع ازهزاران دریکی گیرد سماع |
بامداد عاشقان را شام نیست عشق را آغازهست انجام نیست زانکه هرکس محرم پیغام نیست |
||||
سعدی (غزل) |
|||||
برخی پندارند سعدی سخنورچیره طبع قرن هفتم هم عصرمولانا و عراقی غزلهای عرفانی ندارد و سراسر اشعارش ازعشق مجازی حکایت دارد و همه در وصف معشوق هایی است که مانند او فانی بوده و پس ازعمری به سرای دیگرشتافته اند؛ درصورتی که چنین نیست و سعدی گرچه بیشترغزلهایش حاکی از عشق دنیوی است ولی اشعارعرفانی هم دارد که درآن استحکام و روانی، صنعت و سادگی و رقّت را استادانه به هم آمیخته است. غزل هایی که، مانند دیگرابیاتش، دُرّ شاهوار ادب ایران به شمار می رود و معطوف به معشوق یکتا، یعنی ذات واجب الوجود، است و چون ستاره ای خیره کننده می درخشد. |
|||||
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازاوست به غنیمت شمرای دوست دَم عیسی صبح غم و شادی بَرعارف چه تفاوت دارد ؟ |
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازاوست تا دل مرده مگرزنده کنی کاین دَم ازاوست ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازاوست |
||||
شهیدی (ترانه) |
|||||
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازاوست، عاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست، سعدیا گر بکَند سیل فنا خانۀ من، دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازاوست، |
جانم جهان خرم ازاوست جانم همه عالم ازاوست جانم فنا خانۀ من جانم بقا محکم ازاوست |
||||
آذر پژوهش(دکلمه) | |||||
غم و شادی بَرعارف چه تفاوت دارد؟ آستین بر روی و نقشی درمیان افکنده ای |
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازاوست خویشتن پنهان و شوری درجهان افکنده ای |
||||
سعدی(غزل) |
|||||
|