برگ سبز ۱۸۴
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
بگذار تا به شارع میخانه بگذریم روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق واعظ مكن نصیحت شوریدگان كه ما زان پیشتر كه عمر گرانمایه بگذرد چون صوفیان به حالت رقصند در سماع حافظ چو ره به كنگرة كاخ وصل نیست |
كز بَهرِ جرعهای همه محتاج آن دریم شرط آن بود كه جز ره این شیوه نسپریم با خاك كوی دوست به فردوس ننگریم بگذار تا مقابل روی تو بگذریم ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم با خاك آستانة آن درِ بسر بریم |
||||
حافظ (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم شوق است در جدایی و جور است در نظر ما را سری است با تو كه گر خلق روزگار گفتی ز خاك بیشترند اهل عشق ما ما با توییم و با تو نهایم این چه حالت است از دشمنان برند شكایت به دوستان ما خود نمیرویم دوان از قفای كس سعدی تو كیستی كه در این حلقة كمند |
دُزدیده در شمایل خوب تو بنگریم هم جور به كه طاقت شوقش نیاوریم دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم از خاك بیشتر نه كه از خاك كمتریم در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم چون دوست دشمن است شكایت كجا بریم او میبرد كه ما به كمند وی اندریم چندان فتادهاند كه ما صید لاغریم |
||||
سعدی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
اندوه تو شد وارد كاشانهام امشب صد شكر خدا را كه نشسته است به شادی من از نگه شمع رُخت دیده ندوزم ترسم كه سر كوی تو را سیل بگیرد اندوه تو شد وارد كاشانهام امشب |
مهمان عزیز آمده در خانهام امشب گنج غمت اندر دل ویرانهام امشب تا پاك نسوزد پر پروانهام امشب ای بیخبر از گریة مستانهام امشب مهمان عزیز آمده در خانهام امشب |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفة درویش، علی نگهدار شما. | |||||