برگ سبز ۲۲۶
دکلمه: روشنک | |||||
ما نام خود ز صفحة دلها ستردهایم چون سرو تازه روی، در این بوستانسرای نزدیكتر، ز پردة چشم است از نگاه از صبح پرده سوز خدایا نگاهدار هر نقش نیك و بد كه در آینه دیدهایم |
از دفتر جهان ورق باد بردهایم در راه سرد و گرم جهان پا فشردهایم راهی كه ما به كعبة مقصود بردهایم ین رازها كه ما به دل شب سپردهایم صائب ز لوح خاطر روشن ستردهایم |
||||
صائب تبریزی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
امشب منم و جام می و یار ای شب صد شب ز تو بودهام در آزار ای شب |
تعجیل مكن به صبح زنهار ای شب یك شب دل عاشقان نگه دار ای شب |
||||
عمادی غزنوی (غزل) | |||||
آواز: ناصر مسعودی | |||||
ما نام خود ز صفحة دلها ستردهایم چون سرو تازه روی در این بوستان سرای نزدیكتر، ز پردة چشم است از نگاه از صبح پرده سوز خدایا نگاهدار هر نقش نیك و بد كه در آینه دیدهایم |
از دفتر جهان ورق باد بردهایم در راه سرد و گرم جهان پا فشردهایم راهی كه ما به كعبة مقصود بردهایم این رازها كه ما به دل شب سپردهایم صائب ز لوح خاطر روشن ستردهایم |
||||
صائب تبریزی (غزل) | |||||