برگ سبز ۲۴۷
دکلمه: فیروزه امیرمعز |
|||||
صد خانه اگر به طاعت آباد كنی گر بنده كنی ز لطف آزادی را |
به زان نبود كه خاطری شاد كنی بهتر كه هزار بنده آزاد كنی |
||||
فرصت شیرازی (غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیرمعز | |||||
موج گیسو نگر، آرامِ بنا گوش ببین ور به سردی نگرد سوی تو افسرده مشو سخن تلخ ندیدم كه بگوید، ور گفت |
سایه و روشن آن زلف سمنپوش ببین سردی عشوه مبین، گرمی آغوش ببین سخن تلخ رها كن، لب پُر نوش ببین |
||||
علاءالدوله سمنانی (غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیرمعز | |||||
نه در این شهر رود ظلم بر ارباب نظر طلب یار وفادار مكن در عالم |
عاشق دلشده هر جا كه بود مظلوم است زحمت خود مده ای دل كه وفا معدوم است |
||||
پژمان بختیاری (غزل) | |||||
آواز: سیاوش بیدکانی | |||||
دیدن روی تو و دادن جان مطلب ماست بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم شرب می با لب شیرین تو ما راست حلال نیست جز وصف رُخ و زلف تو ما را سخنی در تو یك یارب ما را اثری نیست ولی |
پرده بردار ز رُخساره كه جان بر لب ماست بتپرستی اگر این است كه این مذهب ماست بیخبر زاهد از این ذوق كه در مشرب ماست در همه سال و مه این قصة روز و شب ماست قدسیان را به فلك غلغله از یارب ماست |
||||
فرصت الدوله شیرازی (غزل) |
|||||
آواز: سیاوش بیدکانی | |||||
یك همدم و همنفس ندارم دارم هوس و نمیدهد دست |
میمیرم و هیچكس ندارم آن نیست كه این هوس ندارم |
||||
وحشی بافقی (غزل) | |||||