برگ سبز ۲۶۶
|
|
|
|
|
|
گوینده (فیروزه امیر معز ): |
|
|
|
|
|
|
حذر كن از دمِ سردِ رقیب ای نو گل خندان |
كه از باد خزان آفت رسد گلهای رعنا را |
|
||
دلا تا می توان امروز فرصت را غنیمت دان |
كه در عالم نمی داند كسی احوال فردا را |
||||
هلالی جغتایی |
|||||
جان خوشست ، اما نمی خواهم كه : جان گویم ترا |
خواهم از جان خوشتری باشد ، كه آن گویم ترا |
||||
من چه گویم كانچنان باشد كه حد حسنِ توست؟ |
هم تو خود فرما كه : چونی ، تا چنان گویم ترا |
||||
بسكه می خواهم كه باشم با تو در گفت و شنود |
یك سخن گر بشنوم ، صد داستان گویم ترا |
||||
قصه ی دشوار خود پیش تو گفتن مشكلست |
مشكلی دارم ، نمی دانم چه سان گویم ترا ؟ |
||||
هلالی جغتایی |
|||||
آواز (جمال وفایی) : |
|||||
آرزومند توام بنمای روی خویش را |
ورنه از جانم برون كن آرزوی خویش را |
||||
خوبرو را خوی بد لایق نباشد جان من |
همچو روی خویش نیكو ساز وی خویش را |
||||
آن نه شبنم بود ریزان ، وقت صبح ، از برگ گل |
گل زشرمت ریخت بر خاك آبروی خویش را |
||||
مرده ام عیسی دمی خواهم كه یابم زندگی |
همره باد صبا بفرست بوی خویش را |
||||
هلالی جغتایی |
|||||
|
|
|
|
|
|