برگ سبز ۳۰۹
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گوینده (روشنک) : |
|
|
|
||
همدمی تا دلِ ما را دهد آرام کجاست |
محرمی تا زمن آرد به تو پیغام کجاست |
||||
حسرت بوسه زدن بر لب گرمی دارم |
لب یار ار ندهد دست لب جام کجاست |
||||
طمع صبح ندارم ز شب تیره هجر |
ماهتابی که بر آید به لب بام کجاست |
||||
علی اشتری (غزل) |
|||||
گر چه افکندی زچشم خویش آسانم چو اشک |
یک شب ای آرام جان بنشین به دامانم چو اشک |
||||
تا به خاک تیره غلتم ، یا به رخسار گلی |
بر خود از این بازی تقدیر ، لرزانم چو اشک |
||||
بر دلی گر می نشینم بی ثباتم همچو آه |
ور به چشمی جای گیرم ، باز لغزانم چو اشک |
||||
سوز پنهان درونست این که پیدا می شود |
گه به لب هایم چو شعر و گه به چشمانم چو اشک |
||||
علی اشتری (غزل) |
|||||
آواز (ناصر مسعودی) : |
|||||
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی |
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی |
||||
کاهش جان تو من دارم و من می دانم |
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی |
||||
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من |
سر راحت ننهادی به سر بالینی |
||||
هر شب از حسرت ماهی من و یکدامن اشک |
تو هم ای دامن مهتاب پُر از پروینی |
||||
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند |
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی |
||||
من مگر طالع خود در تو توانم دیدن |
که توام آینه ی بختِ غبار آگینی |
||||
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی |
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی |
||||
|
|
شهریار (غزل) |
|||
|
|
|
|
|
|