برگ سبز ۳۱۱
|
|
|
|
|
|
گویده: فیروزه امیر معز | |||||
ای در میان جانم و جان از تو بی خبر نقش تو در خیال و خیال از تو بی نصیب از تو خبر ز نام و نشانست خلق را شرح و بیان تو چه کنم؟ زانکه تا ابد عطار اگرچه نعرۀ عشق تو می زند |
از تو جهان پرست و جهان از تو بی خب نام تو بر زبان و زبان از تو بی خبر وانگه همه ز نام و نشان از تو بی خبر شرح از تو عاجزست و بیان از تو بی خبر هستند جمله نعره زنان از تو بی خبر |
||||
عطار نیشابوری(غزل) |
|||||
گویده: فیروزه امیر معز |
|||||
شبی در برت گر برآسودمی قلم در کف تیر بشکستمی جمال تو گر زانکه من دارمی به بیچارگان رحمت آوردمی |
سر فخر بر آسمان سودمی کلاه از سر ماه بِربودمی به جای تو گر زانکه من بودمی به دلدادگان بر ببخشودمی |
||||
فردوسی(غزل) | |||||
آواز (شهیدی) : |
|
|
|
||
تا كی در انتظار گزاری به زاریم |
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم |
||||
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز |
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم |
||||
بس شكوه كردم از دل ناسازگار خود |
دیشب كه ساز داشت سر سازگاریم |
||||
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد |
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم |
||||
شرمم كُشد كه بی تو نفس می كشم هنوز |
تا زنده ام بس است همین شرمساریم |
||||
شهریار (غزل) |
|||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|