برگ سبز ۱۷
گوینده: سلطانی | |||||
چشم بگشا چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
گوینده: سلطانی | |||||
با آنكه در حریم تو بیگانهام هنوز بگذشت شب زنیمه و من با خیال دوست از شعلهٔ نگاه تو پروا نمیكنم چون گوهری كه بر سر انگشتری نهند گفتم چه الفت است به گیسوی او مرا |
چون حلقه بسته بر در این خانهام هنوز مینا صفت به گوشهٔ میخانهام هنوز ای شمع من بسوز كه پروانهام هنوز ای آشنا به چشم تو بیگانهام هنوز دل ناله كرد و گفت كه دیوانهام هنوز |
||||
ثابتی (غزل) | |||||
آواز: ذبیحی | |||||
جانا بسوخت جان من از آرزوی تو چندین حجاب و بند به ره برگرفتهایم چون مُشك در حجاب شدی در میان جان گشتی چو گنج زیر طلسم جهان نهان در وادی غم تو دل مستمند ما بسیار جستجوی تو كردم كه عاقبت از بس كه انتظار تو كردم به روز و شب |
دردم زحد گذشت زسودای روی تو تا هیچ خلق پی نبرد راه كوی تو تا نابسان عشق نیابند بوی تو تا جز تو هیچكس نبرد ره به سوی تو خالی نبود یك نفس از جستجوی تو عمرم رسید و می نرسد گفت و گوی تو عطار را بسوخت دل از آرزوی تو |
||||
عطار (غزل) | |||||
گوینده: سلطانی | |||||
ساز عشقش نوای دل سازد لطف سازنده بین كه بر سازش دل صاحبدلی به دست آور |
دُرد دردش دوای دل سازد هر چه سازد برای دل سازد تا تو را آشنای دل سازد |
||||
شاه نعمتالله ولی (غزل) | |||||
گوینده: سلطانی | |||||
لب پیمانه اگر بر لب جانانه نبود مایهٔ مستی ما باده نبودی هرگز من به هر كشوری از عشق نبودم رسوا من به هر كشوری از عشق نبودم رسوا |
بوسه گاه لب رندان لب پیمانه نبود ساقی بزم گر آن نرگس مستانه نبود گر به هر مجلسی از حُسن تو افسانه نبود گر به هر مجلسی از حُسن تو افسانه نبود |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
گوینده: سلطانی | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ، درویش، علی نگهدار شما. |