برگ سبز ۱۹
گوینده:مشکین | |||||
چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
گوینده: مشکین | |||||
خوشا دردی كه درمانی ندارد ندارد ذوق جان و لذت عمر دلی بیمهر جانان هر كه را هست به غیر از آه سرد و چهرهٔ زرد |
سری كز عشق سامانی ندارد اگر دل مهر جانانی ندارد دلی دارد ولی جانی ندارد حدیث عشق برهانی ندارد |
||||
حاج میرزاحبیب خراسانی (غزل) | |||||
آواز: تاج اصفهانی | |||||
هر كه شد محرم دل در حرم یار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مكن داشتم دَلقی و صد عیب مرا میپوشید از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر |
آنكه این كار ندانست در انكار بماند شكر ایزد كه نه در پردهٔ پندار بماند خرقه رَهنِ می و مطرب شد و زُنّار بماند یادگاری كه دراین گنبد دوار بماند |
||||
حافظ (غزل) | |||||
گوینده: مشکین | |||||
رفتی از چشم و دلم محو تماشاست هنوز هر كه در سینه دلی داشت به دلداری داد |
عكس روی تو دراین آیینه پیداست هنوز دل نفرین شدهٔ ماست كه تنهاست هنوز |
||||
هاتف اصفهانی (غزل) | |||||
گوینده: مشکین | |||||
قصه كوته نیست شو در كوی من زنده گردی چون مسیح از بوی من |
تا به دل بینی چو موسی نور من عاشقانه چون كنی رو سوی من |
||||
در مقام قرب احضارت كنم | |||||
صفی علیشاه (مسمط) | |||||
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری ز برای خدا كنی | |||||
که اگر كنی همه درد من به یكی نظاره دوا كنی | |||||
تو شهی و كشور جان تو را تو مهی و ملك جهان تو را | |||||
ز ره كرم چه زیان تو را كه نظر به حال گدا كنی | |||||
هاتف اصفهانی (غزل) | |||||
گوینده: مشکین | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی ( غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما. |