یک شاخه گل ۴۸
یك شاخه گل برنامه شماره ۴۸ | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
این بار صحبت ما از خاقانی شروانی است. نامش افضل الدین بود و در بدو شاعری «حقایقی» تخلص می كرد، ولی چون به معرفی استادش به دربار خاقان شروان شاه راه یافت، و مورد توجه وافع شد به «خاقانی» متخلص گردید. خاقانی از شعرای بزرگ قرن ششم، و دارای قصائد عالی و غزل های دلنشین است. قصیده مشهور ایوان مدائن از اوست. |
|||||
دکلمه: روشنك | |||||
هان ای دلِ عبرت بین از دیده نظر كن هان | ایوانِ مدائن را آیینه عبرت دان | ||||
خاقانی شروانی (قصیدهٔ ایوان مدائن) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
و این هم بیتی چند از یكی از غزل های شیوای او: | |||||
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید یا تو به دم صبح سلامی نسپردی |
بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید یا صبحدم از رشك پیامت نرسانی |
||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
آمد نفس صبح و سلامت نرسانید یا تو به دم صبح سلامی نسپردی من نامه نوشتم به كبوتر بسپردم بر باد سپردم دل و جان تا به تو آرد |
بوی ، بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید یا صبحدم از رشك سلامت نرسانید افسوس كه بَختم سوی بامت نرسانید زین هر دو ندانم كه كدامت نرسانید |
||||
خاقانی شروانی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد. |