برگ سبز ۳۳
دکلمه: پیمان | |||||
چشم بگشا چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
ما چون ز دری پای كشیدیم كشیدیم | امید ز هر كس كه بریدیم بریدیم | ||||
دکلمه: فرنگیس اردلان | |||||
رم دادن صید خود از آغاز خطا بود دل نیست كبوتر كه چو برخاست نشیند |
حالا كه رماندی و رمیدیم رمیدیم از گوشهٔ بامی كه پریدیم پریدیم |
||||
وحشی بافقی (غزل) | |||||
دکلمه: فرنگیس اردلان | |||||
خود رنجم و خود صلح كنم عادتم این است با خاك من آمیخته خونابهٔ حسرت |
یك روز تحمل نكنم طاقتم این است زین آب سرشتند مرا طینتم این است |
||||
وحشی بافقی (غزل) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
معرفت نیست در این معرفت آموختگان دلم از صحبت این چرب زبانان بگرفت |
ای خوشا دولت دیدار دل افروختگان بعد از این دست من و دامن لب دوختگان |
||||
فریدون توللّی (غزل) | |||||
آواز: رهره | |||||
خوشا دردی كه درمانش تو باشی خوشا چشمی كه رُخسار تو بیند خوشا آن دل كه دلدارش تو گردی چه خوش باشد دل امیدواری گل و گلزار خوش آید كسی را مشو پنهان از آن عاشق كه پیوست |
خوشا راهی كه پایانش تو باشی خوشا ملكی كه سلطانش تو باشی خوشا جانی كه جانانش تو باشی كه امید دل و جانش تو باشی كه گلزار و گلستانش تو باشی همه پیدا و پنهانش تو باشی |
||||
عراقی (غزل) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
زیبد كه زدرگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||