برگ سبز ۳۴
دکلمه: مهناز شهرانی | |||||
چشم بگشا چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: مهناز شهرانی | |||||
گفتا تو از كجایی كاشفته مینمایی گفتا سر چه داری كز خود خبر نداری |
گفتم منم غریبی از شهر آشنایی گفتم بر آستانت دارم سر گدایی |
||||
خواجو (غزل) | |||||
دکلمه: مهناز شهرانی | |||||
گفتا كدام مرغی كزین مقام خوانی گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی گفتا بگو كه خواجو در چشم ما چه بینی |
گفتم كه خوش نوایی از باغ بینوایی گفتم چو خرمنٍ گل در بزم دلربایی گفتم چو خرمنٍ گل در بزم دلربایی گفتم حدیث مستان سّری بود خدایی |
||||
خواجو (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
چه خلاف سر زد از ما كه در سرای بستی كسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز به كمال عجز گفتم كه به لب رسید جانم ز طواف كعبه بگذر تو كه حق نمیشناسی مگر از دهان ساقی مددی رسد و گرنه |
بر دشمنان نشستی دل دوستان شكستی تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی به غرور ناز گفتی كه مگر هنوز هستی به در كنشت منشین تو كه بت نمیپرستی كس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
دکلمه:مهناز شهرانی | |||||
زیبد که به درگاهت نومید نگردد باز | آن کس که به امیدی بر خاک درت آید | ||||
عراقی (غزل) | |||||
دکلمه: مهناز شهرانی | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما. | |||||