برگ سبز ۵۰
برگ سبز برنامه شماره ۵۰ | |||||
روشنك (دکلمه) | |||||
چشم بگشا كه جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
روشنك (دکلمه) | |||||
من كه در صورت خوبان همه او می بینم هر كجا در نگرد دیده بدو می نگرد |
تو نكو بین كه من آن رو نكو می بینم هر چه می بینم از او جمله ازو می بینم |
||||
می باقیست كه بی جام و سبو می نوشم تو زیك سوش نظر می كنی و من همه سو |
عكس ساقیست كه در جام و سبو می بینم تو زیك سو و منش از همه سو می بینم |
||||
گاه با جمله و گه جمله ازو می دانم | گاه ازو جمله و گه جمله در او می بینم | ||||
بوی گلزار وی از باد صبا می شنوم | سر به بستان وی را بر لب جو می بینم | ||||
می باقیست كه بی جام و سبو می نوشم | عكس ساقیست كه در جام و سبو می بینم | ||||
مغربی آن كه تواش می طلبی در خلوت | من عیان بر سر هر كوچه و كو می بینم | ||||
مغربی (غزل) | |||||
ایرج (آواز) | |||||
ای خوش آنانكه قدم در ره میخانه زدند به حقارت منگر باده كشانرا كاین قوم خون من باد حلال لب شیرین دهنان جانم آمد به لب امروز مگر یاران دوش |
بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند پشت پا بر فلك از همت مردانه زدند كه به كام دل ما خنده مستانه زدند قدح باده بیاد لب جانانه زدند |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
روشنك | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفه درویش علی نگهدار شما . | |||||