گلهای رنگارنگ ۴۸۰ دیگر
دکلمه: فیروزه امیرمعز | |||||
کِی بی تو دَم زدم که دل مبتلا نسوخت جزشمع کس برآتشم امشب نداشت دست تا دل نسوختم دل گرمی نیافتم ننهاد تیغ جور زکف تا مرا نکُشت |
ازآه گرم سینه جدا دل جدا نسوخت جز بَهر آشنا جگر آشنا نسوخت افسرده آن که سینه به داغ جفا نسوخت ننشست آتش غضبش تا مرا نسوخت |
||||
شاپور تهرانی (غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیرمعز | |||||
گفتمش:" گُل" رُخش دمید که من گفتمش:" کیست بندۀ قد تو؟" گفتمش:"کیست بهترازخورشید؟" گفتمش:" کیست بیخود ازغم تو؟" |
گفتمش غنچه لب گزید که من سرو از باغ سَرکشید که من پرده از روی خود کشید که من گُل به تن پیرهن درید که من |
||||
سینای اصفهانی(غزل) | |||||
آواز: ایرج | |||||
آرام تو رفتار به سرو چمن آموخت رنگین چوگُل ازمِی به شبستان شدی و شمع |
تمکین تو شوخی به غزال خُتن آموخت از شعلۀ رخسار تو افروختن آموخت |
||||
طالب آملی (غزل) | |||||
دکلمه:فیروزه امیرمعز | |||||
سرو قدت جلوه کرد قدرصنوبرشکست هندوی دربان تو چوب سیاست به قهر |
لعل لبت خنده زد قیمت شکّرشکست ازکف خاقان گرفت بَرسَرقیصرشکست |
||||
میر حسین طفیلی (قصیده) | |||||
ترانه: سیما | |||||
دیشب همه شب دربَرم آن سلسله مو بود مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود آن دم که چمن بود پر از نغمۀ بلبل آن گل که سراپا همه رنگ و همه بو بود او از می و من از می عشقش شده سرمست لب بسته و در سینه بسی راز مگو بود هم صحبت من او شد و هم صحبت او من دامان چمن پر گل و در دامن گلزار روح من و جسم من و آمال من او بود |
من بودم و او بود من بودم و او بود من بودم و آن گل من بودم و او بود او سرخوش و من مست من بودم و او بود در ساحت گلشن من بودم و دلدار من بودم و او بود |
||||
رهی معیری(مستزاد) | |||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت بارغمی که خاطرما خسته کرده بود |
کار چراغ خلوتیان باز در گرفت عیسی دَمی خدا بفرستاد و برگرفت |
||||
حافظ (غزل) | |||||