برگ سبز ۸
دکلمه: پیمان | |||||
چشم بگشا كه جلوۀ دلدار
این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از درو دیوار
لیس فی الدار غیره دیار |
||||
منسوب به عطار (دوبیتی) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست اجزای وجودم همگی دوست گرفت |
تا کرد مرا تهی و پُر ز دوست نامی است زمن برمن و باقی همه اوست |
||||
نجم دایه رازی (رباعی) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
درعشق توگَه پست وگَهی مست شوم در پستی و مستی ارنگیری دستم |
وزیاد تو گه نیست گهی هست شوم یکبارگی ای نگار از دست شوم |
||||
خواجه عبدالله انصاری (رباعی) | |||||
آواز: ذبیحی | |||||
من ذکرروضه کردم و کوی توخواستم کردم حدیث نرگس و چشم تو در نظر ازسنبل معطروریحان مُشک رنگ گرکرده ام حکایتی از مهرو ماه وصف نسیم جنّت ار گفته ام بسیط گفتی عماد وصف مَلَک بیش از این مکن |
گفتم حکایت گُل و روی تو خواستم وصف بنفشه گفتم وموی توخواستم جعد سیاه غالیه بوی تو خواستم بد مِهرم ارنه روی نکوی توخواستم عیبم مکن که نکهت کوی تو خواستم خُلق فرشته گفتم و کوی تو خواستم |
||||
عماد فقیه کرمانی (غزل) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود زان شکستم به هم آیینۀ خودبینی را |
آه ازاین راه که باریک ترازموی تو بود که نگاهم همه در آیینۀ روی تو بود |
||||
فروغی بسطامی (غزل) | |||||
دکلمه: پیمان | |||||
دیدن روی توو دادن جان مطلب ماست بت روی توپرستیم و ملامت شنویم |
پرده بردارزرخساره که جان برلب ماست بت پرستی اگراین است که این مذهب ماست |
||||
فرصت شیرازی (رباعی) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفه درویش. شب بخیر. علی نگهدارشما. | |||||