برگ سبز ۹
گوینده: پیمان | |||||
چشم بگشا که جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
|
|
منسوب به عطار (قصیده) | |||
گوینده: پیمان | |||||
روزی آخر رُخت از پرده عیان خواهم كرد خاك پایت كه بود غالیهٔ طرهٔ حور دست در سلسلهٔ خَم به خمت خواهم زد سر گیسوی تو در دست صبا خواهم داد هر چه گویند مگو برتر از آن خواهم گفت |
خلق را در تو به حیرت نگران خواهم كرد سرمهٔ دیدهٔ صاحبنظران خواهم كرد هر چه خواهد دل دیوانه چنان خواهم كرد در و دیوار جهان مشكفشان خواهم كرد هر چه گویند مكن بدتر از آن خواهم كرد |
||||
معتمد نشاط (غزل) | |||||
آواز: ذبیحی | |||||
كی رفتهای ز دل كه تمنا كنم تو را غیبت نكردهای كه شوم طالب حضور با صد هزار جلوه برون آمدی كه من چشمم به صد مجاهده آیینه ساز شد بالای خود در آینهٔ چشم من ببین مستانه كاش در حرم و دیر بگذری خواهم شبی نقاب ز رویت بر افكنم مستانه كاش در حرم و دیر بگذری رسوای عالمی شدم از شور عاشقی |
كی بودهای نهفته كه پیدا كنم تو را پنهان نگشتهای كه هویدا كنم تو را با صد هزار دیده تماشا كنم تو را تا من به یك مشاهده شیدا كنم تو را تا با خبر زعالم بالا كنم تو را تا قبلهگاه مؤمن و ترسا كنم تو را خورشید كعبه، ماه كلیسا كنم تو را تا قبلهگاه مؤمن و ترسا كنم تو را ترسم خدا نخواسته رسوا كنم تو را |
||||
فروغی بسطامی (غزل) |
|||||
گوینده: پیمان | |||||
در عاشقی در عشق او دیوانه شو | ور هوش داری زوتر مستانه شو | ||||
مستی چشم یار بین مستی گزین | زنجیر زلف او نگر دیوانه شو | ||||
گر عاشقی رو غم مخور در آتش عشقش گذر | پس پیش شمع روی او پروانه شو | ||||
از خود پرستی در گذر با بیخودی پیوند كن | در قعر بحر بیخودی دُردانه شو | ||||
خواهی كه گردی چون جلال از آشنایان درش | یكبارگی از خویشتن بیگانه شو | ||||
مولانا (غزل) |
|||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آنكس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) |
|||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما | |