یک شاخه گل ۲۵۱
یك شاخه گل برنامهٔ شمارهٔ ۲۵۱ |
|||||
آواز: گلپایگانی | |||||
شاد آمدی شاد آمدی ناگه زدر باز آمدی سرو روان سرو روان در جوی بار عاشقان |
بنشین و خوش بنشین و خوش چون محرم راز آمدی ای دولت و بخت جوان دلخواه و دمساز آمدی |
||||
مولانا (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
تا بدامان تو ما دست تولی زده ایم همه شب از طرب گریهٔ مینا من و جان در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست جای دیوانه چو در شهر ندادند هما |
به تولای تو بر هر دو جهان پا زده ایم خنده بر گردش این گنبد مینا زده ایم ما از آن باده كشانیم كه دریا زده ایم من و دل چند گهی خیمه به صحرا زده ایم |
||||
همای شیرازی (غزل) | |||||
آواز: گلپایگانی | |||||
از در در آمدی و من از خود بدر شدم گوشم براه تا كه خبر می دهد زدوست گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق دستم نداد قوت رفتن به پیش یار از در در آمدی و من از خود بدر شدم از در در آمدی و من از خود بدر شدم |
گفتی كزین جهان به جهان دگر شدم صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم ساكن شود بدیدم و مشتاق تر شدم چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم گفتی كزین جهان به جهان دگر شدم گفتی كزین جهان به جهان دگر شدم |
||||
سعدی (غزل) | |||||
دکلمه: سیما | |||||
كس در نیامدست بدین خوبی از دری خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود همراه من مباش كه حسرت برند خلق انصاف می دهم كه لطیفان و دلبران |
دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری گوید دو آفتاب نگنجد به كشوری در دست مفلسی چو ببینند گوهری بسیار دیده ام نه بدین لطف و دلبری |
||||
سعدی (غزل) | |||||
شاخه گلی كه نثار شد شمارهٔ ۲۵۱ بود كه با شركت آقایان بدیعی و اكبر گلپایگانی تنظیم یافته اشعار از مولانا سعدی و همای شیرازی گویندگان به ترتیب آذر پژوهش و سیما | |||||