یک شاخه گل ۳۴۲

یک شاخه گل دماغ پرور از خرمن صد گیاه بهتر

شکوه رضایی (دکلمه) 

ما را دلیست گوهر دریای نیم شب

گو خواجه صبحدم به تماشای گل برو

مطرب بنال ور نه بشورند عاشقان

گوهر فشان محنت و غمهای نیم شب

ما را بس است ذوق تماشای نیم شب

در شورش سحرگه و سودای نیم شب

خواجه عبدالله انصاری 

ابیات شور انگیز و عارفانه ای که شنیدید از خواجه عبدالله انصاری مشهور به پیر هرات است وی یکی از اکابر عرفا و از مشایخ بزرگ اهل تصوف بوده و سالیان دراز به ارشاد سالکان طریق اشتغال داشته است خواجه عبدالله به سال ۳۹۶ هجری تولد یافته و پس از کسب علوم و فضائل به عرفان و تصوف گرائیده و سرانجام به مرتبهٔ شیخ الاسلامی رسیده و جانشین شیخ ابوالحسن خرقانی عارف شهیر گردیده است پیر هرات در سال ۴۸۱ هجری چشم از این خاکدان فرو بست و روح پاک و روان تابناکش به آسمان ابدیت پیوست مرقد شریف و تربت عزیز او در شهر هرات زیارتگاه خاص و عام و قبلهٔ صاحبنظران است.

نه هر طالب تواند اشک ریزی

ترا آن به که چون مردان سر مست

نه هر عاشق تواند صبح خیزی

شبی از خود بسوی حق گریزی

خواجه عبدالله انصاری

شهیدی (آواز)

بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند

بر گذرگاهش فرو افتادم از بی طاقتی

چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز

دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا

عشق روز افزون من از یوفایی های اوست

گوهر گنجینهٔ عشقیم از روشندلی

از دیار خواجهٔ شیراز می آید رهی

میرسد با دیدهٔ گوهر فشان همچون سحاب

یار عاشق سوز ما ترک دلآزاری کند

اشک لرزان کی تواند خویشتن داری کند

کو قدح تا فارغم از رنج هشیاری کند

من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند

می گریزم گر بمن روزی وفا داری کند

بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند

تا ثنای خواجه عبدالله انصاری کند

تا بر این خاک عبیر آگین گهر باری کند

رهی معیری (غزل)