یک شاخه گل ۴۰۶
یك شاخه گل، برنامۀ شماره ۴۰۶ | |||||
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
یا آن دل گمگشته به من باز رسانید یا جان بستانید زمن دیر مپایید |
یا جان زتن رفته به تن باز رسانید یا یار مرا زود به من باز رسانید |
||||
بی یار نخواهم كه ببینم وطنش را بی سرو قدش آب ندارد چمن جان |
آن راحت جان را به وطن باز رسانید آن سرو روان را به چمن باز رسانید |
||||
مجد همگر(غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
گفته ای: بر سر آنم كه بگیرم دستت گر بدانم كه تو بر من گذری خواهی كرد |
نقد را باش كه من می روم از دست امروز بر سر راه تو چون حاک شوم پست امروز |
||||
اوحدی مراغه ای (غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
درین همسایه شمعی هست و جمعی عاشق از دورش بهشتی را كه می گویند باور می كنم اما |
كه ما صد بار گم گشتیم همچون سایه در نورش دلم باور نمی دارد كزو بهتر بود حورش |
||||
اوحدی مراغه ای (غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
وه كه امروز چه آشفته و بی خویشتنم خلق گویند برو توبه كن از شیوۀ عشق |
دشمنم باد بدین شیوه كه امروز منم می كنم توبه ولی بار دگر می شكنم |
||||
اوحدی مراغه ای (غزل) | |||||
آواز: ایرج | |||||
ما زنده به عشقیم فنا را نشناسیم بی پرده فتادیم در آغوش تو ای گل هر كس به دری جبهۀ تسلیم نهادست |
شایستۀ دردیم دوا را نشناسیم چون شبنم پاكیم حیا را نشناسیم ما جز سر تسلیم و رضا را نشناسیم |
||||
هادی رنجی (غزل) | |||||
دکلمه: فیروزه امیر معز | |||||
یا آن دل گمگشته به من باز رسانید یا جان بستانید زمن دیر مپایید |
یا جان زتن رفته به تن باز رسانید یا یار مرا زود به من باز رسانید |
||||
مجد همگر(غزل) | |||||
درین همسایه شمعی هست و جمعی عاشق از دورش بهشتی را كه می گویند باور می كنم اما |
كه ما صد بار گم گشتیم همچون سایه در نورش دلم باور نمی دارد كزو بهتر بود حورش |
||||
اوحدی مراغه ای (غزل) | |||||