یک شاخه گل ۴۲۹
یك شاخه گل، برنامه شماره ۴۲۹ |
|||||
(گوینده): | |||||
یك شاخه گل، برنامه شماره ۴۲۹ | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
كدام جلوه كه در سرو سر فراز تو نیست مكن به خاك درش ای رقیب، عرض نیاز |
كدام فتنه كه در جلوه های ناز تو نیست؟ كه نازنین مرا حاجت نیاز تو نیست |
||||
هلالی جغتایی (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
دلا به شام فراق از بلای حشر مپرس زسجده پیش رُخش منع ما مكن زاهد |
كه روز كوته او چون شب دراز تو نیست نیاز اهل محبت كم از نیاز تو نیست |
||||
هلالی جغتایی (غزل) |
|||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
دل بی تو زعشق بی نیاز است می آرد از آن سر جهان غم |
هجران تو آرزو گداز است دست شب محنتم دراز است |
||||
شاعر ناشناس (قطعه) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
فریاد كه در دل تو فریاد خارم ز گلی به پاست كز وی |
تاثیر نمی كند فغان هم گلچین محروم و باغبان هم |
||||
شاعر ناشناس (قطعه) | |||||
آرام كی گیرد دل دیوانه من ؟ در گرم های و هوی خود می ماند امشب در خلوت شبهای خاموشی كه دارم سر می كشد چون شعله از جانم غم و درد در ساغر اندوه من یاد تو جوشد ما را پری افسون غم ها می فریبد |
پندش مده بندش منه در خانه من این مایه شور و شر مستانه من جز غم نکوبد حلقه بر كاشانه من زان خنده گرم تو در پیمانه من وای از تو وای از ساغر رندانه من پایان ندارد لاجرم افسانه من |
||||
پروین دولت آبادی (غزل) | |||||
آواز: محمودی خوانساری | |||||
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود دل كه از ناوك مژگان تو در خون می گشت عالم از شور و شَر عشق خبر هیچ نداشت عالم از شور و شَر عشق خبر هیچ نداشت من سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم من سرگشته هم از اهلِ سلامت بودم به وفای تو كه بر تربت حافظ بگذر |
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود باز مشتاق كمانخانه ابروی تو بود فتنه انگیزِ جهان غمزه جادودیِ تو بود فتنه انگیزِ جهان غمزه جادودیِ تو بود دام راهم شكنِ طُره ی هندوی تو بود دام راهم شكنِ طُره ی هندوی تو بود كز جهان می شد و در آرزویِ رویِ تو بود |
||||
حافظ (غزل) | |||||
(آواز) | |||||
باز عشقی حلقه بر در می زند آهی از دامان لب پر می كشد |
باز دل در سینه ام پرمی زند اشكی از مژگان تر سر می زند |
||||
پژمان بختیاری (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
شور عشقی كو كه رسوای جهان سازد مرا ؟ وادی پیموده را از سر گرفتن مشكل است |
بی نیاز از نام و فارغ از نشان سازد مرا چون زلیخا عشق می ترسم جوان سازد مرا |
||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
گر نمی خواهی غمینم ساختن شادم مکن چند گه نومید باید بود و گه امیدوار؟ |
ور نمی خواهی خرابم کردن آبادم مکن یا فراموشم مکن ای دوست یا یادم مکن |
||||
نشاط اصفهانی (غزل) | |||||
(گوینده): | این بود شاخه گل برنامه شماره ۴۲۹ | ||||