حبیب خراسانی

حبیب خراسانی، میرزا‌حبیب‌الله، فرزند حاج‌میرزا محمدهاشم بن سیّدهدایت‌الله (۱۲۶۶- ۱۳۲۷ ق) فقیه، مجتهد، عارف و شاعری که متخلص به «حبیب» و مشهور به «شهیدی» و «آقا» از خاندان شهید ثالث بود که در مشهد به دنیا آمد. پس از تحصیلات و فراگیری زبان فرانسه، برای تکمیل تحصیلات به عراق رفت و از محضر میرزای بزرگ شیرازی و حاج میرزا‌حبیب‌الله رشتی و فاضل دربندی کسب فیض نمود. در عراق به واسطۀ میرزامهدی گیلانی، معروف به «خدو» به جمع مریدان غلامعلی‌خان هندی پیوست و بعد از مرگ مرشدش، مرید میرزاخدیو شد. میرزاحبیب پس از بازگشت به مولد خویش، راه عراق را پیش گرفت و به ارشاد مردم پرداخت و در میان مردم محبوبیتی خاص پیدا کرد. سیّدحسن مشکان طبسی از شاگردانش بود. در ایامی که شهر مشهد در محاصره بوده، پا به عرصۀ وجود گذاشت و پس از طی دوران کودکی در دامان علم و ادب و فضل و کمال تربیت یافت و بنا به استعداد ذاتی در تحصیل علومی که در آن عصر معمول و متداول بود، خود را به پایه‌ای رساند که سرآمد اقران شد. اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع‌الشمس برای معرفی وی چنین گوید: «سیّدالمجتهدین الحاج میرزا‌حبیب‌اللّه از جمله علما و اجلۀ فقهاست. خطۀ مشهد مقدس، بلکه مملکت خراسان را می‌شاید که به وجود مبارک ببالد. امروز رونق افادات و تدریس در مشهد مطهر و ارض اقدس به ذات فائض البرکات این بزرگوار منوط است. در جامع گوهرشادآغا به امامت جماعت می‌پردازد». مرحوم حبیب از اوان جوانی در اثر تحصیل علوم و مطالعه بسیار و مصاحبت با دانشمندان و فضلای عصر خود صاحب ملکات فاضله شد و در عالم عرفان وقوفی تام یافت که این خود موجب شد سبک و روشی ممتاز خالی از ریب و ریا پیشۀ خود سازد. یکی از شاگردان وی نوشته است: آثار صفا و صداقت و اصالت ذاتی از قیافه و سیماش ظاهر و هویدا بوده، مناعت طبع و عزت نفسی عجیب داشت. سیّدحسن مشکان طبسی که درک فیض محضر وی را کرده، در مجلۀ دبستان چنین نوشته است: «زبان عادیش زبان ادبی فصیح و خالی از هر گونه آهنگ‌های مخصوص بلاد. هنگام سخن اشعار استادان را طوری بیان می‌کرد که شنونده گمان می‌کرد، آن شعر هم جزء صحبت است. در منبر دو ساعت سخن بیش می‌کرد، در صورتی‌که مستمعین تصور نیم ساعت می‌کردند. شعر بسیار گفته، ولی در تدوینش توجهی نشده، ولی همان مقداری که باقی مانده معلوم می‌دارد طبع و قریحۀ شعری او در درجۀ عالی بوده است. اشعارش ناشی از حال و دارای سیاق‌های مختلف است که بر حسب اقتضای حال پیش آمده و در غالب ‌آنها اثری است که در اثر بسیاری اشعار اساتید نیست». با اینکه اوضاع و احوال زندگانی و شئون حبیب اقتضا داشت، در ناز و نعمت فراوان زندگی کند و خود را با کبکبه و جلال در میان اقران نشان دهد، همواره راه ریاضت را می‌پیموده و برای کسب کمالات صوری و معنوی به تزکیۀ نفس و تهذیب اخلاق می‌پرداخت تا حدی که می‌توان گفت در عین اینکه در میان جامعه بسر می‌برد، افکارش به عالم دیگری بستگی داشت. مردم پیوسته او را در خود فرو رفته می‌دیدند. اکثر اوقات را در دامنۀ کوه شاندیز و اَبَردِه و زُشک دور از مردم زندگی می‌کرد و به حل مشکلات و معمای زندگی می‌پرداخت. از مردمان ظاهر فریب زهدفروش سخت بیزاری می‌جست و وجود زهدفروشان و عالم نمایان دروغی را موجب نکبت و زوال جامعه می‌دانست. افکاری بسیار روشن داشت که با شرایط زمان و مکان به‌هیچ‌وجه وفق نمی‌داد، برای هدایت و تعلیم مردم و روشن شدن افکار با وجود معاندین بسیار از بذل مساعی خودداری نمی‌کرد. از جهل و نادانی مردم و از اینکه در عصری زندگی می‌کند که تودۀ مردم با خرافات و موهومات سروکار دارند، اندوه بسیار می‌خورد و رنج می‌کشید. با اینکه قرض‌های کمرشکن داشت از بذل موجودی خود برای رفاه حال آبروداران و عیالمندان مضایقت نمی‌ورزید. وی در علم کلام، حکمت، فقه و اصول در سایۀ تعلیم حاج میرزانصراللّه و استفادۀ کاملی که در موقع مراجعت از مکه از محضر میرزای رشتی، میرزای شیرازی و فاضل دربندی برده بود، رجحان و برتری خود را در مقابل همگنان ممتاز و مسلم ساخته بود. زبان فرانسه را نیز پس از مراجعت از مکه نزد حاج‌سیاح محلاتی آموخت که مدتی در مشهد رحل اقامت افکنده بود. مردم خراسان در درک محراب و منبرش همواره به یکدیگر سبقت می‌گرفتند تا از نصایح حکیمانه و سخنان عارفانۀ وی حظی وافر برند. آن‌چنان محبت خود را در دل مردم عصر خود جای داده بود که نظیر نداشت. رفته‌رفته حسادت حاسدین رو به شدت گذاشت و وجودش را باعث کسادی بازار خود دیدند و طرفدارانش به حمایتش برخاستند و عاقبت‌ا‌لامر کار به جایی رسید که در پایان عمر همواره از شهر گریزان بود و برای راز و نیاز خود اکثر اوقات را در خارج شهر می‌گذراند. سرانجام در تاریخ ۲۷ شعبان در سال ۱۳۲۷ق درگذشت و در حرم مطهر حضرت رضا (ع) در بالای صفه شاه طهماسبی به خاک سپرده شد. از آثارش می‌توان دیوان شعر؛ گنج گهر و التعادل و التراجیح را نام برد.

اثرآفرینان (۲ /۲۴۸)؛ شرح حال رجال (۱۴ /۳۶۴-۳۶۳)؛ فرهنگ سخنوران نامی معاصر (۲ /۱۰۸۰-۱۰۷۴).