صائب تبریزی

صائب تبریزی، محمدعلی، فرزند میرزاعبدالرحیم (وف ۱۰۸۰- ۱۰۸۶ ق) شاعری که متخلص به «صائب» ابود. وی ز معروف‌تر‌ین شاعران عهد صفویه است. تاریخ تولدش معلوم نیست و محل تولد او را بعضی در تبریز و بسیاری در اصفهان دانسته‏اند؛ اما خاندان او مسلماً تبریزی بوده‏اند. پدرش از بازرگانان اصفهان بود و خود یا پدرش به دستور شاه عباس اول صفوی با جمعی از تاجران و مردم ثروتمند و متشخص از تبریز كوچ كرد و در محلۀ عباس‌آباد اصفهان ساكن شد. عموی صائب، شمس‌الدین تبریزی شیرین قلم، مشهور به «شمس ثانی» از استادان خط بود. صائب در ۱۰۳۴ ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و كابل رفت. حكمران كابل، خواجه احسن‌الله مشهور به ظفرخان كه خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه‌جهان، عازم دكن شد و صائب را نیز با خود همراه بود. شاه‌جهان، صائب را مورد عنایت قرار داد و به او لقب «مستعدخان» داد. برخی بر این باورند كه این لقب را درویشی به او داده است. در ۱۰۳۹ ق كه صائب و ظفرخان در ركاب شاه‌جهان در برهان‌پور بودند، خبر رسید كه پدر صائب از ایران به اكبرآباد هندوستان آمده و می‏خواهد او را با خود به ایران ببرد. صائب از ظفرخان و پدرش، خواجه ابوالحسن تربتی اجازۀ بازگشت خواست، اما این رخصت دو سال طول كشید. در ۱۰۴۲ ق كه حكومت كشمیر به ظفرخان (به نیابت از پدرش) واگذار شد، صائب نیز به آنجا رفت و از آنجا هم به اتفاق پدر عازم ایران شد. پس از بازگشت به ایران، در اصفهان اقامت و گاهی به شهرهای قزوین، اردبیل، تبریز و یزد سفر كرد. صائب در ایران شهرت فراوان یافت و شاه عباس دوم صفوی او را به لقب «ملك‌الشعرایی» مفتخر ساخت. وی به ترکی و فارسی شعر می‌گفت. از شاگردان معروفش باید ملامحمد سعید اشرف، جویای تبریزی، خاضع و فطرت را نام برد. اشعار صائب را از ۶۵۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰۰ و ۳۰۰۰۰۰ بیت و بالاتر نیز گفته‏اند. دیوان وی مكرر در ایران و هندوستان چاپ شده است. صائب خط را خوش می‏نوشت و به تركی نیز شعر می‏سرود. او نمایندۀ کامل و مشهور سبک معروف به «سبک هندی» است. از خصوصیات سبک صائب گرایش كلی زبان شعر از شیوۀ فخیم عراقی (زبان خواص) به سمت زبانی صمیمی و مردمی است (زبان عوام) اصطلاحات و تعبیرات عامیانه در بی‏پیرایه‏ترین شكل زبانی خود، بی‏تكلف و رها در شعر حضور می‏یابند. عنصر خیال در شعر صائب و شاعران سبك هندی از مهم‌ترین عناصر سبكی است و حضوری گسترده و متنوع در شعر این شاعران دارد. صورت‌های گوناگون بیانی تخیل، هم‌چون تشبیه، استعاره، كنایه و تمثیل در بسامدی بالا در آثار صائب و ... دیده می‌شود. در شعرش تصویرسازی‌های درخشان، بهره‏گیری مفرط از نوعی استعاره كه جاندارانگاری اشیا و شخصیت بخشیدن به ‌آنها مهم‌ترین هدف آن به‌شمار می‏رود و امروز تشخیص نامیده می‏شود و گشودن پنجره‏های خیال به سمت آفاق تازه، ابیاتش را سرشار از چشم‌اندازهای بدیع و رنگین و لحظات خیال‌انگیز كرده است. ایجاز یعنی اشتیاق به آوردن مضامین نو و معانی بیگانه و پرداخت آن در یك بیت در لفافه‏ای از هنرهای بیانی (به‌ویژه استعاره) منجر به ایجازی فوق‌العاده و گاه مخل در اشعار نوپردازانی نظیر صائب، كلیم، غنی، بیدل و ... شده است. ارسال‌المثل، آوردن ضرب‌المثلی در شعر به عنوان شاهد مثال مورد توجه صائب و شاعران سبك هندی بود، اما نكتۀ جالب این است كه بسیاری از مصراع ‌برجستۀ این گروه از شاعران و به‌ویژه صائب به خاطر دلنشینی و مقبولیت خاصش در بین مردم در زمان شاعر و پس از او به صورت ضرب‌المثل‌های رایج زبانزد اهل كوی و برزن می‏شد؛ اما تمثیل كه از ویژگی‌های عمدۀ این سبك به‌شمار می‏رود، چنان است كه شاعر در یك مصرع، مطلب و مضمونی اخلاقی یا عرفانی كه معمولاً انتزاعی است، بیان می‏كند و در مصرع دوم با ذكر مثالی از طبیعت، اشیا یا آوردن تصویری محسوس، دلیلی برای اثبات آن می‏آورد. در برخی از این تمثیلات، گاه دو مصراع به لحاظ نحوی كاملاً مستقل‌اند و هیچ حرف ربط یا شرطی آن دو را با یكدیگر پیوند نمی‏دهد. تمثیلات شعر صائب، كلیم و بیدل از معروف‌ترین تمثیلات شعر فارسی است. غزل سبك هندی مبتنی بر واحد بیت است؛ به‌گونه‏ای كه هر مضمون در نهایت ایجاز در یك بیت گنجانده می‏شد و شاعر به ناچار تمام كوشش خود را صرف پروراندن مضمون مورد نظر خویش در یك بیت می‏كرد و ابیاتی با مضامین مختلف و گاه متناقض، اما با وزن و قافیه و ردیف مشترك در یك غزل می‏سرود. بسامد بالای ردیف‌های اسمی در شعر صائب، از دیگر شاخص‌های شعرش موسوم به سبك هندی است. ردیف‌های اسمی از علل عمدۀ توسع خیال در شعر است؛ چرا كه شاعر ناچار می‏شود در هر بیت به تصویرسازی بپردازد كه به نوعی با ردیف ارتباط دارد؛ ردیف‌هایی نظیر رقص، خط، شمع، حرف، گل، صبح، رنگ و آفتاب مكرر مورد استفادۀ صائب است و یك ردیف مشترك، مضامین گوناگون و تصاویر متنوعی را همراه دارد. صائب نیز از شاعرانی بود كه به مطالعۀ آثار و دیوان گذشتگان و معاصرانش ارزش و اهمیتی فوق‌ا‌لعاده می‏داد. درنگ در آثار شاعران بزرگ درگذشته، علاوه بر دانش ادبی، آگاهی از ظرایف سبك‌های فردی شاعران را بر یكدیگر ممكن می‏ساخت و از طرفی، شعر فارسی در دایرۀ سنتی خویش در نحله‏ها و سبك‌های مختلف، هر بار از نو حیاتی دوباره می‏گرفت. دیوان صائب نشان می‏دهد كه این شاعر بزرگ چه مقدار تتبع و تأمل در آثار شاعران متقدم و معاصر خود داشته است. شعر صائب حامل حكمتی ویژه است، به عبارتی، صائب به دیده‏ای حكیمانه شاهد اوضاع جهان است. صائب به تماشا و تفریح جهان آمده و در این تماشا، دیدنی‌های طبیعت را با برخی از مفاهیم و مضامین موجود در زندگی انسانی برابر می‏نهد و مفاهیم ملموس و روزمره را كه هر انسانی دائم در گیرودار با آنهاست، برجسته می‏كند و با نیروی تخیل شگفت‌انگیزش، آنها را با تصاویری محسوس و در دسترس پیوند می‏دهد. پیوندی كه محصول آن عبرت و میوه‏اش حكمت است؛ حكمتی كه ریشه در ذوق هنرمندانه و هوش نكته ربای او دارد. شعر وی با عموم مخاطبان ارتباط برقرار می‏كند و این ارتباط به قدری صمیمی است كه مخاطب احساس می‏كند به مضمون اندیشۀ شاعر پیشتر می‏اندیشیده است؛ اما توان بیان آن را در خود نمی‏یافته است. اندیشه‏های عرفانی صائب اغلب برخاسته از عرفانی نظری است. زبان راز محمل شهود و كشف عارفان و شاعران عارف است؛ آن چنان‌كه در شعر حافظ، مولوی و ... شاهد آنیم. حال آنکه وجه ممیز زبان شعر صائب در بهره‏گیری‌های مفرط او از استعاره و تمثیل است. از آثارش می‌توان دیوان شعر، منتخباتی از دیوانش به نام مرآت الجمال؛ آرایش نگار؛ میخانه؛ واجب الحفظ، قندهارنامه، به امر شاه عباس ثانی سروده شده؛ دیوان شعر، به ترکی و سفینۀ بیاض، منتخبی از اشعار نخستین شاعران تا زمان شاعر را نام برد. صائب در اصفهان درگذشت و در انتهای محلۀ عباس‌آباد، در کنار نهر بزرگی به‌نام مادی نیاصرم که در زمان حیاتش معروف به تكیۀ میرزا صائب بود، دفن شد. سن او هنگام مرگ از ۶۵ - ۷۱ بوده است.

تاریخ ادبیات در ایران (۵/ ۱۲۷۱- ۱۲۸۴)؛ فرهنگ سخنوران (۵۴۵- ۵۴۶)؛ منظومه‌های فارسی (۳۶۶- ۳۶۸).