فخرالدین عراقی

عراقی همدانی، فخرالدین ابراهیم بن بزرگمهر بن عبدالغفار فراهانی (٦١٠-٦٨٦ یا ٦٨٨ ق) عارف و شاعری که متخلص به «عراقی» بود. وی یکی از بزرگ‌ترین شاعران غزلسرای ایران و یکی از عارفان بزرگ این دیار به شمار می‌رود. عراقی در روستای کمجان یا کمیجان در ناحیه اعلم یا المر در نزدیكی‌های همدان به دنیا آمد و در همان‌جا به فراگیری علوم متداول و ادبیات پرداخت. دیری نگذشت که در جوانی به تدریس در مدرسۀ شهرستان همدان منصوب شد، ولی با دیدن جماعتی از قلندران حالش دگرگون شد و در پی آنها به راه افتاد و به هندوستان رفت. در آنجا به خدمت بهاءالدین زکریای مولتانی رسید و مرید وی شد و خرقه از او دریافت کرد و ٢٢ سال در خدمت او ماند و دخترش را به همسری گرفت و صاحب فرزندی به‌نام کبیرالدین شد. پس از مرگ وی، جانشین او شد و به ارشاد مریدان پرداخت. بعدها از هندوستان به مکه و مدینه رفت و از آنجا رهسپار روم شد و در شهر قونیه به خدمت صدرالدین قونیوی رسید و کتاب فصوص‌الحکم محی‌الدین ابن‌عربی را که معروف‌ترین کتاب تصوف در آن‌زمان بود، نزد وی خواند و در آن دیار معروف شد تا به حدی که معین‌الدین پروانه، حکمران آن دیار مجذوب وی شد و برای او در شهر توقات خانقاهی ساخت و عراقی در آن خانقاه به ارشاد مریدان پرداخت. پس از مرگ معین‌الدین وی از روم به مصر رفت، ولی در آنجا زیاد توقف نکرد و به شامات بازگشت و ١٣ سال پس از مرگ پروانه در دمشق در ٨ ذی‌قعده در همان شهر درگذشت و در جبل صالحیه (قاسیون) نزدیک قبر محی‌الدین ابن‌عربی به خاک سپرده شد. عراقی همدانی یکی از شاعران استاد ایرانی است که غزل عارفانه و عاشقانه را بسیار لطیف و طرب‌انگیز و سوزناک سروده است و شعرش وجد و شور خاصی دارد و در نهایت زیبایی غزل عارفانه و عاشقانه است. وی در نثر فارسی آثاری دارد، از آن جمله رساله‌ای است در ذکر اصطلاحاتی که صوفیه در نظم و نثر به کار می‌بردند و عراقی آن را به سه مطلب منقسم ساخته است. مطلب اول در کلماتی که اکثر آن مخصوص محبوب است و بعضی از آن متعلق به محب؛ مطلب دوم اسامی که میان عاشق و معشوق مشترک است و وارد و در اطلاق اسمی خصوصیت ندارد، اما از روی معانی گاه خصوصیت گیرد و گاه نه؛ مطلب سوم در کلماتی چند که مخصوص به عاشق و احوال اوست، اگرچه بعضی در نوعی به معشوق تعلق گیرد. دیوان عراقی در مجموع با ابیات پراکنده‌ای که از او نقل شده حدود ٥٠٠٠ بیت از قصیده، غزل، ترجیع‌بند، ترکیب‌بند، ترانه و مقطعات است. در نثر فارسی کتاب بسیار معروفی در تصوف تألیف کرده به اسم لمعات که در نهایت شور و لطف نوشته و انشای عاشقانۀ بسیار لطیفی دارد و آن را پس از درس خواندن نزد صدرالدین قونیوی نوشته و به استاد خود ارائه داده و از او اجازۀ انتشار گرفته است. این کتاب از بهترین آثار متصوفه در زبان فارسی است و شرح‌های متعددی بر آن نوشته‌اند، از آن جمله شرحی که عبدالرحمان جامی شاعر معروف قرن نهم هجری به اسم اشعة‌اللمعات در سال ٨٨۹ ق به آن پرداخته است. شرح شاه نعمت‌الله‌ولی و شرح صاین‌الدین علی ترکه اصفهانی، متوفی در سال ٨٣٥ ق به‌نام الضوء و شرح شیخ یارعلی شیرازی به‌نام للمحات فی شرح اللمعات، شرح خاوری و شرح برهان‌الدین ختلانی متوفی سال ٨۹٣ ق و شرح درویش علی بن یوسف کوکهری در آغاز قرن نهم هجری نیز معروف‌اند. در غزلیات و ترکیبات و ترجیعات وی شور و شوق بی‌مانند که نشانۀ التهاب درونی اوست، دیده می‌شود و این شوق گاه با تأمل در معارف و حقایق عرفانی همراه و گاه با توصیفات بدیع و کم سابقه‌ای از حالات سالکان و واصلان آمیخته است. مثنوی و قصایدش بیشتر رنگ تحقیق دارد و طبعاً حالت و الطافت غزلیات او را فاقد است خاصه که استادی وی در غزل همواره مورد توجه سخن‌شناسان و بعضی از غزلیات وی در شهرت به درجه‌ای بود که مبدأ ایجاد افسانه‌هایی دربارۀ شاعر شده است.

از سعدی تا جامی (١٧٠-١٨١)؛ تاریخ ادبیات در ایران (۳ /٥٦٧-٥٨٤ و ١١۹٦-١١۹٨)؛ ریاض‌العارفین (١٠٥-١٠٧).