اخوان ثالث

 اخوان ثالث، مهدی (۱۳۰۷-۱۳۶۹ ش). شاعر، فرزند آقا علی عطار، متخلص به م.امید، در شهر توس مشهد زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مشهد گذراند و در سال 1326 ش. در هنرستان حرفه ای مشهد آن را به پایان برد و هم در این سال، چندی در مدارس تهران تدریس کرد و با مطبوعات نیز به همکاری پرداخت. اخوان، پس از سال ۱۳۳۱ ش به سبب گرایش های سیاسی که پیدا کرده بود به زندان رفت و در سال ۱۳۳۳ ش آزاد شد. او از سال ۱۶۶۳ ش با دیگر مدت کوتاهی زندانی شد و پس از آزادی مدتی نیز تدریس درس ادبیات معاصر را در دانشگاه ها برعهده داشت، مدتی نیز در تلویزیون برنامه های جالب ادبی اجرا می کرد. از آن پس از فعالیت های اجتماعی کناره گرفت و هرچه زمان داشت در راه پژوهش و آفرینش آثار ادبی و سرودن شعر گذاشت.

او در سال ۱۳۶۹ ش به کشورهای انگلیسی، دانمارک، سوئد، نروژ و فرانسه سفر کرد و در این سفرها، پرداخته های ادبی او با اقبال بسیار ایرانیان خارج از کشور رو به رو شد. پس از بازگشت به ایران در بستر بیماری خفت و در همان سال درگذشت و در شهر توس، در فضای آرامگاه فردوسی، برای همیشه آرام یافت.

در برخی آثار معاصر فارسی، اخوان را انسانی ژرف نگر، اندیشمند، بی نیاز، پاک نیت و فروتن و منتقدی راستین و صاحب نظر در ادبیات کهن و شع آزاد وصف کرده اند.

اخوان هم در پهنه شعر سنتی و هم در میدان شعر آزاد، پهلوانی ها و نام آوری ها کرده و تجربه های بسیار موفق داشته است. او همگام با سرودن شعر در قالب های شعری گذشته و آزاد، در سال ۱۳۳۵ ش شمعر منثور را نیز آزمود و در مقدمه چاپ دوم آخر شاهنامه جنین نوشت:

"قطعات شعر بی وزن برای من آزمایشی بود و در همان وقت ها هم در یک نشریه هنری منتشر شد، اما بعدها این شیوه سرایش را نپسندیدم، نثل این که یک چیزی کم دارد از شعر؛ شعری که کامل و تمام است، البته بگذریم، شما این ها را نه به عنوان شعر، بلکه درددل، گله گزاری، قصه، روایت، یا هرچه دلتان می خواهد بنامید."

به این ترتیب او پس از دوره ای کوتاه، شعر منثور را رها کرد و همچنان روش گذشته خود را در سرودن شعر پی گرفت. او در سرودن شعر سنتی چنان موفق است که سرایندگان بنام گذشته و در شعر آزاد نیز از نام آوران شاعران این روزگار است.

در شعر اخوان بیشتر مضامین اجتماعی و گهگاه مضامین عاشقانه مطرح است، او در هر دو گونه شعر، تناسب شکل و موضوع و هنر فضاسازی و پیوند را به گونه تحسین انگیزی رعایت کرده است. اخوان در شعر آزاد اگرچه نیما نیست، ولی در به بارنشاندن اندیشه های او و به دست دادن گونه های کامل تری از شعر آزاد موفق بوده است. 

شفیعی کدکنی نوشته است: "امید، راه گشا و پیامبری از آن دست که نیما بود نیست، زیرا هنگامی به عرصه شاعری آمد که این راه از سالیانی چند پیش تر گشوده بود و رهروانی چالاک و گرم رو در آن راه می پیمودند، اما همگی دانسته ایم که ارجمندی و عظمت آثار هنری همواره آن نیست که کسی راه تازه ای برگزیند، بلکه گاه گاه بزرگی و عظمت یک هنرمند در این است که شیوه ای را تکامل بخشیده و راهی را که قبل از وی گشوده شده بود و دنسته نمی شد که به کجا می انجامد، به جهانی گسترده و دنیایی روشن و آفاقی شکوهمند برساند، چنان که پیش از استاد توس، شاعران دیگری بودند که به کار حماسه سرایی پرداختند و او به ظاهر پیرو ایشان در شمار است، اما تاکنون پس از آن ها حماسه جاویدان او از خاکستر روزگاران گذشته، همچنان می درخشد و نور زندگی می گراکند و آثار شاعران پیش از او جز در کتاب های تاریخ ادبیات و کلاس های درس آن، کمتر سخن می رود. این که اخوان پیامبری همچون نیما نیست، نباید در ذهن شما این تصور را برانگیزد که او شیوه ای ویژه خویش ندارد، زیرا استقلال او بیش از هر شاعر دیگری است – حتی نیما. منظور این بود که نیما راهی را آغاز کرد، اما کمال بخشیدن بدین راه و رسم و معرفی راستین علمی آن و نشان دادن نمونه استوارش به دست اخوان انجام شد."

فروغ فرخزاد نیز نوشته است: "دو خصوصیت برجسته، شعر اخوان ثالث را از دیگر شاعران معاصر جدا می کند؛ نخست زبان غنی و پرطنین او، دیگر جنبه اجتماعی شعرش که تصویرهایی از زندگی تاریخ معاصر دارد. شاعران دیگری هستند که شعرشان از نظرگاه های دیگر ارزش فراوان دارد، اما ایز این دو نقطه دید، بی هیچ گمان شعر اخوان ثالث برجسته ترین نمونه است و توفیق اخوان در ایجاد یک زبان مشخص و شیوه بیان فصیح و مستقل – نه یاوه گویی و هرزه گویی – از مهمترین خصائص هنر او به شما می رود و باید او را پیشوای سبک خراسانی جدید در شعر معاصر نامید."

آثاری چون: ارغنون؛ زمستان؛ آخر شاهنامه؛ از این اوستا؛ تو را ای کن بوم و بر دوست دارم؛ پاییز در زندان؛ بهترین امید، عاشقانه ها و کبود؛ دوزخ اما سرد؛ منظومه شکار؛ درخت و جنگل؛ در حیاط کوچک پاییز؛ بدعت ها و بدایع نیما؛ عطا و لقای نیما از اوست.

 

فرهنگ شاغران ونویسندگان معاصر سخن (ص۳۰-۳۱)