گلهای تازه ۱۲۶

تصنیف: مرضیه

بمیرید بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

در این عشق چو میرید همه روح پذیرید

برآیید برآیید برآیید از این خاک برآیید

از این خاک برآیید و سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید ازین نَفْس بمیرید

که این نَفْس چو بند است شما همچو اسیرید

ازین خاک برآیید برآیید برآیید

از این خاک برآیید سماوات بگیرید

برآیید برآیید برآیید از این ابر برآیید

چو زین ابر برآیید همه بَدرِ منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگ است

همه زندگی آن است که خاموش نمیرید

مولوی (غزل)

گوینده: رضا معینی

زهی عشق زهی عشق که ماراست خدایا

چه نغزست و چه خوب است و چه زیباست خدایا

چه گرمیم چه گرمیم ازین عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

زهی شور زهی شور که انگیخته عالم

زهی کار زهی بار که آنجاست خدایا

مولوی (غزل)

آواز: مرضیه

 بجوشید بجوشید که ما اهل شعاریم

به‌جز عشق به‌جز عشق دگر کار نداریم

درین خاک درین خاک در این مزرعۀ پاک

به‌جز عشق به‌جز عشق دگر کار نخواهیم

 چه دانیم چه دانیم که ما دوش چه خوردیم

که امروز همه روز خمیریم و خماریم

شما مست نگشتید وزان باده نخوردید

چه دانید چه دانید که ما در چه شکاریم

مپرسید مپرسید ز احوال حقیقت

که ما باده پرستیم نه پیمانه شماریم

مولوی (غزل)

گوینده: رضا معینی

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید وزین ابر برآیید

چو زین ابر برآیید همه بَدر منیرید

مولوی (غزل)

تصنیف: مرضیه

بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید

در این عشق چو میرید همه روح پذیرید

برآیید برآیید برآیید ازین خاک برآیید

از این خاک برآیید و سماوات بگیرید

بمیرید بمیرید ازین نَفس بمیرید

که این نَفس چو بند است شما همچو اسیرید

از این خاک برآیید برآیید و برآیید

از این خاک برآیید سماوات بگیرید

برآیید برآیید برآیید از این ابر برآیید

چو زین ابر برآیید همه بَدرِ منیرید

خموشید خموشید خموشی دم مرگ است

همه زندگی آن است که خاموش نمیرید

مولوی (غزل)