گلهای رنگارنگ ۴۱۹
دکلمه: | |||||
دردم نه همین است كه بستند پرم را بودند به هم روز و شب آیا كه جدا كرد |
ترسم نرسانند به گلشن خبرم را از روشنی روز شب بی سحرم را |
||||
(عاشق اصفهانی) | |||||
نیست در سودای زلفت كار من جز بی قراری آفتابا از در میخانه مگذر کاین حریفان |
ای پریشان طرّه تا چندم پریشان می گذاری یا بنوشندت كه جامی یا ببوسندت كه یاری |
||||
(مظهر) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
در صحراها هرچه بگذرم حاصلی نمی بینم ستاره ای از دیار دورم كه كس نشد بهره ور ز نورم یارب كشتۀ غمم مژده ز یارم ده |
بر دریاها هرچه بنگرم ساحلی نمی بینم غروب غم پرور خزانم پرندۀ دور از آشیانم یارب در چنین غمی صبر و قرارم ده |
||||
به سینه جز داغ او ندارم به غیر او آرزو ندارم | |||||
صفای اهل صفا منم من زندگی را بهانه ای باید آرزو را كرانه ای باید |
حدیث مهر و وفا منم من ای مرا زندگی نمی دانی كه آرزوی مرا تو پایانی |
||||
به سینه جز داغ او ندارم به غیر او آرزو ندارم | |||||
صفای اهل صفا منم من در صحراها هرچه بگذرم حاصلی نمی بینم ستاره ای از دیار دورم كه كس نشد بهره ور ز نورم |
حدیث مهر و وفا منم من بر دریاها هرچه بنگرم ساحلی نمی بینم غروب غم پرور خزانم پرندۀ دور از آشیانم |
||||
|
|
(نواب صفا) | |||
|
|
||||
دکلمه: آذر پژوهش |
|
||||
چنان افروختم از آتش عشق غمت از هستیم نگذاشت چیزی |
كه هم بالین از آن هم بسترم سوخت كه بعد از پیكرم خاكسترم سوخت |
||||
|
|
(نیاز جوشقانی) | |||
آواز: مرضیه | |||||
از جمله رفتگان این راه دراز زنهار در این دو راهۀ آز و نیاز |
باز آمده ای كو كه به ما گوید راز چیزی نگذاری كه نمی آیی باز |
||||
خیام (رباعی) | |||||
خوش تر از دوران عشق ایام نیست تا نسوزد بر نیاید بوی عود مستی از من پرس ز شور عاشقی |
بامداد عاشقان را شام نیست پخته داند كاین سخن با خام نیست او كجا داند كه دُرد آشام نیست |
||||
سعدی (غزل) | |||||
ای زلف تو هر خمی كمندی مخرام بدین صفت مبادا |
چشمت به كرشمه چشم بندی كز چشم بدت رسد گزندی |
||||
سعدی (ترجیع بند) | |||||
یك شبی مجنون به خلوتگاه ناز كای خدا نامم تو مجنون كرده ای |
با خدای خویشتن می كرد راز بهر یك لیلا دلم خون كرده ای |
||||
(منسوب به مولوی) | |||||
صفای اهل صفا منم من | حدیث مهر و وفا منم من | ||||
(نواب صفا) | |||||
دکلمه: آذر پژوهش | |||||
ای ناصبور دل به خدا می سپارمت اغیار در كمین تو و من قرین مرگ |
از كوی یار می روم و می گذارمت جان می سپارم و به خدا می سپارمت |
||||
|
|
(عاشق اصفهانی) | |||
ترانه: مرضیه | |||||
در صحراها هرچه بگذرم حاصلی نمی بینم ستاره ای از دیار دورم كه كس نشد بهره ور ز نورم یارب كشتۀ غمم مژده ز یارم ده |
بر دریاها هرچه بنگرم ساحلی نمی بینم غروب غم پرور خزانم پرندۀ دور از آشیانم یارب در چنین غمی صبر و قرارم ده |
||||
به سینه جز داغ او ندارم به غیر او آرزو ندارم | |||||
صفای اهل صفا منم من زندگی را بهانه ای باید آرزو را كرانه ای باید |
حدیث مهر و وفا منم من ای مرا زندگی نمی دانی كه آرزوی مرا تو پایانی |
||||
به سینه جز داغ او ندارم به غیر او آرزو ندارم | |||||
صفای اهل صفا منم من در صحراها هرچه بگذرم حاصلی نمی بینم ستاره ای از دیار دورم كه كس نشد بهره ور ز نورم |
حدیث مهر و وفا منم من بر دریاها هرچه بنگرم ساحلی نمی بینم غروب غم پرور خزانم پرندۀ دور از آشیانم |
||||
(نواب صفا) | |||||
|
|