برگ سبز ۱۷۶
گوینده: روشنک | |||||
چشم بگشا که جلوه دلدار این تماشا چوبنگری گویی |
به تجلی است از درودیوار لیس فی الدارغیره دیار |
||||
منسوب به عطار (قصیده) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
عاشقی کیست به جان بندة جانان بودن روی بنمای كه صاحبنظران مشتاقند |
گر لبش جان طلبد، دادن و خندان بودن تا به كی زیر نقاب از همه پنهان بودن |
||||
همای شیرازی (دوبیتی) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
هر نشان كز خون دل بر دامن چاك من است دم به دم ای غنچة رعنا مخند از گریهام |
پیش اهل دل دلیل دامن پاك من است كاین چمن را عاقلان از چشم نمناک من است |
||||
عبدالرحمان جامی (دوبیتی) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن موقوف التفاتیم كه كی رسد اجازت |
دوری نمیتواند پیوند ما بریدن از دوست یك اشارت، از ما به سر دویدن |
||||
همام تبریزی (غزل) | |||||
آواز: ایرج | |||||
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است جانا به حاجتی كه تو را هست با خدا ای مدعی برو كه مرا با تو كار نیست |
چون كوی دوست هست به صحرا چه حاجت است كاخر دمی بپرس كه ما را چه حاجت است اَحباب حاضرند به اَعدا چه حاجت است |
||||
حافظ (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
عراقی (غزل) | |||||
گوینده: روشنک | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفة درویش، علی نگهدار شما. | |||||